پست و ساواک به روایت یک نامه رسان قدیمی!
نعمت الله پاکدامن، پستچی قدیمی محلههای جنوبی تهران با آن موتور دندهای قدیمیاش ٢٨ سال تمام روزی ٢۵٠ تا ٣٠٠ نامه و روزنامه را به دست گیرندهها رسانده و پا به پای تک تک مردم نواب و سلسبیل زندگی را تجربه کرده است. او سالها است که بازنشسته شده اما خاطرات روزهای کاریاش را در ذهنش حک کرده و قرار است تمام خاطراتش را در قالب یک کتاب بنویسد و به چاپ برساند. پاکدامن به مناسبت روز جهانی پست، در گفتگویی با روزنامه شهروند خاطراتش را مرور کرده است.
آنچه می خوانید بخشی از این گفتگوست:
شنیدهام که قبل از انقلاب، ساواک از طریق پست تفتیش عقاید میکرد و در واقع قبل از رساندن نامهها به دست گیرنده آنها را باز میکرد تا ببیند چه چیزی در آنها نوشته شده است. شما هم با این موضوع برخورد داشتید؟
بله، در اداره ما هم یکی از ماموران ساواک را گذاشته بودند و بیشتر هم توجهشان به نامههایی بود که از خارج از کشور فرستاده میشد. مثلا فرزند یا پدری که برای کار و تحصیل به یک کشور خارجی رفته بود و برای خانوادهاش در ایران نامه مینوشت، برای آنها اهمیت زیادی داشت که در این نامهها چه چیزی نوشته میشود! این ساواکی هم در اداره پست به ما گفته بود که وقتی نامههای خارج از کشور دارید، قبل از اینکه به دست گیرنده برسانید، باید به من تحویل دهید و بعد این نامه را برسانید. البته خوشحالم من تا آنجایی که وظیفه داشتم، توانستم مامور ساواک را دور بزنم! (میخندد)
چکار کردید؟
یکی از ساکنان محلهای که من نامههایشان را میبردم، پسرش را به آلمان فرستاده بود و او هم هر ازگاهی برای پدر و مادرش نامه میفرستاد. وقتی متوجه شدم مامور ساواک نامههای خارج از کشور را باز میکند و میخواند، تصمیم گرفتم که یواشکی به این خانواده اطلاع دهم تا وقتی نامهای مینویسند یا برای شان میآید، مواظب باشند. وقتی که انقلاب اسلامی پیروز شد، به آنها موضوع را واضح توضیح دادم و گفتم دیگر این ماموران از اداره رفتهاند و نگران نباشید و اتفاقا این آقا هم گفت من همان موقع پیامتان را گرفتم و تشکر کرد. به هرحال من محرم مردم بودم و بین آنها زندگی میکردم. حقوق اداره چیزی نبود که ما را قانع کند و فقط همین که مردم از ما راضی بودند، به من انگیزه کارکردن میداد.