برای همه سوال شده بود که چطور ابراهیم با این‌که همیشه در خط مقدم جبهه است حتی یک خراش کوچک هم برنمی‌دارد؟

برای همه سؤال شده بود که چه طور حاجی با این‌که همیشه در خط مقدم جبهه است و جلوی گلوله دشمن، حتی یک خراش کوچک هم برنمی‌دارد. تا آن‌جا که من یادم می‌آید فقط در عملیات «والفجر چهار» بود که یک ناخنشان پرید. یک روز من به شوخی این مطلب را به حاجی گفتم. خندید. گفت: ‌«اسارت و جانبازی، ایمان زیادی می‌خواهد که من آن را در خودم نمی‌بینم. برای همین از خدا خواسته‌ام شهادت را نصیبم کند؛ آن‌هم فقط روزی که جزو اولیائش پذیرفته شده باشم.»

راوی: ژیلا بدیهیان، همسر شهید محمد ابراهیم همت

منبع: خبرگزاری فارس

تاریخ درج مطلب: جمعه، ۶ اسفند، ۱۳۹۵ ۴:۱۰ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات شهدا و دفاع مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *