تجربه همکاری مشترک حسین علیزاده و عباس کیارستمی؛ موسیقی زندگی و دیگر هیچ
… وقتی تازه ساخت موسیقی دلشدگان را به پایان برده بودم، کیارستمی تماس گرفت و گفت قصد دارد فیلمی از زلزلۀ رودبار بسازد و از من خواست برای زندگی و دیگر هیچ موسیقی بسازم. با اینکه تازه ساخت موسیقی یک فیلم را تمام کرده بودم و قصد نداشتم به این زودیها برای فیلمی دیگر کار کنم، اما با شوق پذیرفتم. بلافاصله شروع به کار کردم و دو هفتهای هم طول نکشید تا این موسیقی کامل شد و آن را در استودیو بل ضبط کردیم. کیارستمی هم شنید و پسندید و آن موسیقی بلافاصله روی فیلم گذاشته شد. همان زمان دوستان مشترکمان وقتی از این همکاری باخبر شدند، خوشحال بودند از اینکه کیارستمی بالأخره تصمیم گرفته در فیلمهایش از موسیقی استفاده کند. اتفاقاً همکاری بسیار نیکویی شکل گرفته بود و ما هیچ اختلافی هم نداشتیم، نه اختلاف مادی و نه اختلاف سلیقه. اما به هر حال آقای کیارستمی همیشه برای استفاده از موسیقی در فیلم، مردد بود و به این ترتیب موسیقیای که من ساختم، در نسخۀ نهایی فیلم نیامد…
از طرف کانون با من تماس گرفتند و گفتند: «میخواهیم با شما قرارداد ببندیم.» گفتم: «من با شما قرارداد نمیبندم و با خود کیارستمی صحبت میکنم. خودشان باید تماس بگیرند و اگر قراردادی هم هست طرف قرارداد من خودشان هستند و اگر این برایشان مقدور نیست، بگویید موسیقی را از روی فیلم بردارند.» شاید از اینکه به جای کیارستمی، یکی از کارمندان کانون با من تماس گرفت دلخور شدم. بعد از مدتی همان فرد مجدداً تماس گرفت و گفت: «آقای کیارستمی گفتهاند ما موسیقی را از روی فیلم برمیداریم.» و در نهایت کِیفی که هر دو برده بودیم، به دلیل کوتاه نیامدن از مواضعمان، به بار ننشست. البته به طور کلی کیارستمی تردید داشت که موسیقی در فیلمهایش کارکرد دارد یا نه، با این حال در بخشی از فیلم زندگی و دیگر هیچ از موسیقی ویوالدی استفاده کرد. به طور کلی همیشه برای استفاده از موسیقی در فیلم شکی با او همراه بود که اغلب اوقات منصرفش میکرد.
هم آقای کیارستمی و هم من، از مواضعمان کوتاه نمیآمدیم و سر حرفمان میایستادیم و این باعث میشد انعطاف لازم را برای به سرانجام رساندن آن همکاری نداشته باشیم.
منبع: ماهنامه اندیشه پویا، شماره 36، مرداد 1395