خاطرات کرونایی؛ روز ششم و هفتم/ تکرار

جمعه ۱۶ اسفند

• در ایام طلبگی و نوجوانی یک روزی در خدمت استادی نشسته بودیم. یک مطلبی را از ماها پرسید. هرکدام جواب کوتاهی دادیم. یکی از همشاگردی ها چهار زانو نشسته بود. نوبتش که شد دو زانو نشست. صدایش را صاف کرد و سرش را بالا آورد.
استادمان گفت انگار نیم ساعتی می خواهی حرف بزنی.
هم شاگردی گفت نه. فقط می خواستم بگویم در این مورد چیزی به نظرم نمی رسد.
حالا واقعا برای خاطره نویسی های روز مره کرونایی در این غروب دلگیر جمعه چیزی به نظرم نمیرسد.
• همه چیز تکرار است.
• تکرار بالارفتن آمار فوتی ها.
• تکرار خبرها از مبتلایان.
• تکرار اسامی آشنا در میان فوت شدگان.
• تکرار ماندن های کشدار اعصاب کش در خانه ها.
• تکرار دیدن تصاویر دردناک و غریبانه مرده های کرونایی در غسالخانه ها.
• تکرار بی پناهی مردم.
• تکرار خبر مراقبت های ویژه از مسئولان مهم که یا به کسی نگفته اند کرونا دارند و یا خبر آن درز کرده است
• تکرار نمک پاشیدن به روی زخم های ملت از طرف رسانه های آن ور آبی.
• تصویر خانه خدا را که چه دردناک خالی از زائران است، عصر جمعه ای جلویم گذاشته ام و دستها را به سمت خدا بالا برده ام که: اللهم انظر الی نظره رحیمه. خدایا بسه. دیگه مهربان به ما نگاه کن.
• ببخشید تلخ و عصبانی شد.

شنبه ۱۷ اسفند

• فردا تولد مولا علی و روز مرد است. بر همه مبارک. به خصوص مریضان کرونا و پرستاران و دکترها و کادر درمانی.
• فردا ۸ مارس هم هست. روز جهانی زن. امسال در اوج کرونا روز مرد هم روز زن شده. این هم از مظلومیت ما مردها. زن ها و مردها برا هم کادو نگیرند. مساوی
• این روزها در تاریخ ایران باقی می‌ماند. سال کرونا و قرنطینه. هی توی امتحان و کنکور در آینده از دوران ما سئوال خواهد آمد. فقط خدا کند تاریخ کرونا را دیگر تحریف شده ننویسند. نوه‌هامان نگویند در سال کرونا ایران تنها کشوری بود که هیچ تلفاتی نداشت.
• دستگیری محتکران و صادرکنندگان قاچاق ماسک و لوازم بهداشتی کار خوبی بود. اخبار محاکمه سریع آنان را نشان می‌داد. نکته مهمش سردسته این باند پزشکی بود که زودتر از مردم خبر کرونا را داشت!!
• در این روزهای خانه‌نشینی بزرگترها گاهی به جوانترها مرخصی بدهند، بروند توی اتاقی جایی. شاید سیگاری، تلفن خصوصیئی نیاز باشد. بر عکسش هم توصیه می‌شود. خیلی ور دل هم نباشید. کرونا خانواده‌ها را از هم نپاشد، صلوات.
• خدا رحمت کند خانم فاطمه رهبر، نماینده انتخاب شده جدید تهران را. فکر نکنم خیلی بشناسید و در جریان انتخابات باشید. ولی دومین نماینده جدید است که کرونایی شد.
• کرونا برای خیلی از مردم و کاسب‌های جزء مثل زلزله بود که همه زندگی‌شان را شب عید به فنا داد. دولت مثل کمک به زلزله زدگان از آنها حمایت مستقیم کند.
• این سریال برکینگ بد، بد جوری آدم را درگیر خودش می‌کند. امروز تولد هنرپیشه اصلی سریال، برایان کرانستون هم هست. تازه فیلم picpocket را هم دیدم. شما هم همین طورین؟ هرچه می‌خواهم کارهای جدی عقب مانده را انجام دهم نمی‌شود که نمی‌شود.
• تو رو جدتون تو خونه بشینین. بی‌خیال سفر بشید. به خدا اگر بی خیال نشید، پس کی بی خیال می شوید. اینهم تهدید واقعا توخالی بنده
تا فردا

تاریخ درج مطلب: شنبه، ۱۷ اسفند، ۱۳۹۸ ۲:۵۴ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *