روایتی از دوران تحصیل آیت الله سید یحیی جعفری؛ آخوند شدن در دورانی که طلبه بودن جرات و ایمان خالص لازم داشت!
دکتر محمد شیخ الرئیس کرمانی نوشت: روزگاری را به یاد دارم که جوانی با قیافهای مصمم و رفتاری مودّب همراه برادرش که از دو چشم نابینا بود و دست در دست او داشت به مدرسه معصومیه کرمان به منظور ثبتنام جهت تحصیل علوم دینی آمد، گرچه آن تاریخ را به طور دقیق در خاطر ندارم ولی چنین پندارم که حدود سال 1325 هجری شمسی بود.
مرحوم حجتالاسلام سیدجواد نیشابوری که روحانی خوش برخورد و متدینی بود و نظامت و رسیدگی به امور مدرسه و طلاب را برعهده داشت از این دو برادر که آثار ایمان و اخلاص در وجناتشان پیدا بود استقبال کرد، لیکن چون در مدرسه معصومیه حجره خالی متناسب با این دو عزیز موجود نبود به مدرسه محمودیه که تازه از مهجوریت درآمده بود و مرحوم آخوند ملااحمد مقدس با علاقمندی و حضورش مدیریتی بر آن داشت، راهنمایی شدند. به خاطر دارم که در اولین حجره دست چپ ورودی مدرسه رحل اقامت افکندند و این در حالی بود که تعداد معدودی طلبه در برخی حجرات آن مدرسه ساکن بودند.
در آن زمان که مردم مرعوب (هو و جنجال) علوم به اصطلاح جدید و کلاسیک شده بودند طلبه شدن جهادی عظیم بود و نیتی پاک و اخلاصی تمام میطلبید، با رفتار ضدمذهبی که در حکومت رضاخان بر کشور تحمیل شده بود و تبلیغات وسیعی که روشنفکرنماها برای ارزشدادن انحصاری به علوم تجربی به راه انداخته بودند روی آوردن به علوم دینی و نظری نوعی ضدارزش قلمداد میشد و ازاین روی طلاب علوم دینی در هیاهوی این تبلیغات و شبههافکنیها به استهزا گرفته و تحقیر میشدند شخص نگارنده که در آن زمان به عنوان طلبه مدرسه معصومیه مشغول به تحصیل بودم و هر روز، به استثنای روزهای تعطیل از منزل پدری در محله چهارسوق کهنه به مدرسه معصومیه میرفتم بارها مورد تمسخر و تحقیر واقع میشدم، همین که لباس بلند (پالتو) و کلاه نمدی یا عبا و عمامه که نشان طلبگی شمرده میشدند بر تن کسی دیده میشد احتمال نثار طعنه و تمسخر و متلکگویی از طرف بعضی از عابران و ناظران قوت میگرفت.
در آن روزگار طلبهشدن جرأت و همت و ایمان خالص لازم داشت و صبر و استقامتی مردافکن، کسانی که به تحصیلات دبستانی و دبیرستانی و دانشگاهی روی میآوردند آینده خوبی از لحاظ شغلی، اقتصادی، اجتماعی و دستیابی به سمتها و منصبها روبروی خود میدیدند و به آینده سرخوش بودند ولی کسانی که به حوزههای علمیه و مدارس دینی عاشقانه دل میبستند آینده روشنی از لحاظ مالی و اجتماعی و دستیابی به پست و مقامیبرای خود تصور نمیکردند تنها دلخوشی آنها به این بود که افتخار سربازی امام زمان(عج) را داشتند و امید به برخورداری از عنایات آن حضرت را در دل میپروراندند و خود را از انصار دین خدا میشمردند. الحدیث ذوشجون
در چنین جوی آقای سیدیحیی جعفری (آیتالله جعفری) با برادرش در مدرسه محمودیه مقیم حجره طلبگی شدند و با علاقمندی و جدیت به تحصیل پرداختند، همه روزه در ساعات اولیه روز فاصله مدرسه محمودیه تا مدرسه معصومیه را به سرعت و ارادت طی نموده در دروس مربوطه با شوق فراوان حاضر میشدند.
از مختصات بارز جناب آقای سید یحیی (آیتالله جعفری) این بود که با سطحی خوانی درس مخالف بود و در هر درسی که حاضر میشد مستشکل بود و تا مطلب را دقیق و ریشهای نمیفهمید اجازه عبور به استاد محترم نمیداد، به سرعت درجات درسی را پیمود و کتب متداول حوزوی را که طلاب بایستی بیاموزند آموخت و خود نیز در زمره مدرسین طلاب مراحل پایینتر قرار گرفت.
نگارنده حدود پانزده سال یا کمیبیشتر با ایشان هم درس و هم مباحثه بودم در آن زمان دروس عالی طلبگی را در حوزه علمیه کرمان مرحوم آیتالله شیخ علیاکبر صالحی کرمانی و مرحوم آیتالله شیخ علی شیخالرئیس که مدرس رسمیحوزه بود تدریس میفرمودند جامعیت علمیو اخلاقی آن بزرگواران هنوز زبانزد معمرین اهل علم و فضل استان کرمان است.
کتب مربوط به ادبیات عرب، فقه، اصول فقه، کلام را که در حوزههای علمیه به عنوان منابع معتبر ادبیات عرب و فقه و اصول و کلام شناخته میشدند نگارنده و معظم له با حضور منظم در حوزههای درسی معظم لهما و برخی از فضلای حوزه آموختیم.
تبصره علامه، شرایعالاسلام، شرح لمعه دمشقیه، معالم و قسمت عمدهای از کتاب قوانین میرزای قمی و شرح تجرید العقائد و برخی کتب دیگر را از محضر درس مرحوم آیتالله شیخ علی شیخالرئیس (پدر نگارنده) استفاده کردیم، کتب فوق کلا در علم فقه و اصول است به جز شرح تجرید که در مباحث کلامیو معرفتی است.
کتب رسائل و مکاسب مرحوم شیخ مرتضی انصاری که به ترتیب در علم اصول و فقه استدلالی و نیز مطول علامه تفتازانی را که در علوم بلاغی است از محضر درس مرحوم آیتالله صالحی کرمانی آموختیم.
حاشیه ملا عبدالله در علم منطق و کتاب مفصل و معروف سیوطی در علم نحو و صرف را نیز به اتفاق ایشان از محضر درس آیتالله شیخ محمدعلی موحدی کرمانی (امام جمعه موقت فعلی تهران) بهره گرفتیم ایشان در آن زمان خود طلبه مدرسه معصومیه بود و در محضر درس آیتالله شیخالرئیس و آیتالله صالحی شرکت میکرد و حسب عرف و متداول حوزههای علمیه تدریس نیز میفرمود.
در تمام دوران تحصیل در حوزه علمیه کرمان که به بخشی از آن اشاره شد جناب ایشان و نگارنده درس را به دقت فرا میگرفتیم و درس هر روز را در شب روز بعد مطالعه میکردیم و روز بعد به مباحثه آن میپرداختیم ضمن آن که جلسات دروس روز را هم حاضر میشدیم و این شیوه همیشگی بود و ادامه داشت. معظم له در مباحثه چنان دقیق و ظریف وارد میشد که هیچ زاویه تاریکی در درس نماند و اگر مسألهای به طور دقیق حل نمیشد قبل از درس روز با استاد در میان گذاشته میشد.
نگارنده متجاوز از 60 سال با ایشان حشر و نشر دارد و بعد از دوران تحصیل در حوزه علمیه کرمان همچنان ارادت و مراوده با معظم له را حفظ کرده است. از لحاظ ثبات ایمانی و اخلاقی و اجتناب از شیفتگی به پست و مقام و خودخواهی، ایشان را کمنظیر و یا بینظیر یافته است. اخیراً در هشتم مرداد 96 ایشان را در وقت وسیعی در کرمان دیدار کردم معظم له را از لحاظ تواضع و طمانینه و تجنب از خودبینی و تجمل به بلندنظری همان گونه یافتم که 60 سال قبل بود. تغییر موقعیتها تاثیری در اخلاق و رفتار ایشان نکرده و از این رو بین روزی که طلبهای ساده در مدرسه محمودیه و معصومیه کرمان به تحصیل مشغول بود تا امروز که نماینده ولیفقیه و امام جمعه کرمان است فرقی و تفاوتی به چشم نمیخورد.
آیتالله صالحی به نقل فرزندِ آن مرحوم جناب دکتر محمدحسن صالحی کرمانی و فرزند دیگر آن مرحوم جناب آقای محمدعلی صالحی بارها از پدر شنیدهاند که میفرموده من درس را برای دو نفر میگویم و علاقمندی به دو کس مرا به مطالعه و تدریس پرمحتوا وامیدارد و دلخوشیام به این دو طلبه است: سیدیحیی جعفری و شیخ محمد شیخالرئیس.
جناب آقای علیاکبر مهرالحسنی ـ داماد آیتالله صالحی و سردفتر بازنشسته که 30 سال در کسوت سردفتری با پرهیزکاری و درستکاری به مردم کرمان خدمت کرده و به صداقت و امانت در سطح استان معروف و مشهور است ـ نیز همین بیان را از ابالزوجه خود مرحوم آیتالله صالحی نقل میکند.
منبع: روزنامه اطلاعات، شماره 26785، یکشنبه 1396/5/15