روایت صادق زیباکلام از سخنرانی در دانشگاه گیلان؛ منت بر سر من بگذارید و به حرمت اباعبدالله دست نزنید
دو، سه سال پیش بود و در دانشگاه گرگان سخنرانی داشتم. هفته بعد از سخنرانیام آغاز محرم بود. حسب معمول تجمعات دانشجویی در این سالها، برنامه با یک کلیپ آغاز میشد. هر بار که در طول کلیپ چهرههای «سید ممنوعالتصویر» و یا «سمبل اشرافیت» ظاهر میشدند سالن یکپارچه غرق در ابراز احساسات میشد. ایضاً تصاویر دو نخستوزیر سرسپرده، اولی «عامل پنهانی انگلیس» در جریان نهضت ملی شدن نفت و دومی،«عامل نفوذی آمریکا» بعد از انقلاب که ظاهر میشدند باز دانشجویان جاهل، ناآگاه و فریب دشمن را خورده، با کف زدنهای بیشتر ابراز احساسات میکردند. کلیپ که تمام شد من به پشت تریبون رفتم و بیمقدمه به دانشجویان فریبخورده گفتم «من دین و ایمان درستوحسابی ندارم، اما به حرمت فرارسیدن محرم و اباعبدالله(ع) میخواستم ازتان خواهش کنم امشب را برمن منت نهید و کف نزنید ».
جالبه که دانشجوها هم که فریبخورده بودند، باز دومرتبه و این بار توسط من هم فریب خوردند و تا آخر برنامه آن شب کف نزدند. آن شب در فرودگاه گرگان یا بقول امروزیها گلستان منتظر طیاره بودم که دیدم خبرگزاریهای «تسنیم » و «فارس» که انصافاً در خبررسانی سمبل و اسوه تقوا، صداقت و امانتداری هستند تیتر زده بودند «صادق زیباکلام در دانشگاه گرگان گفت دین و ایمان ندارد». فردا شبش هم الگو، الهه و ربالنوع دیگر صداقت، تعهد و پایبندی به حقیقت، ۲۰.۳۰ همان مطلب را بازگو نمود. بیخود نیست که ۲۰.۳۰ «بیبیسی فارسی» و «من و تو» را سکه یک پول و عملاً تعطیل شون کرده. بگذریم. …
ایام به کام باد
صادق زیباکلام
سیام مهرماه یک هزار و سیصد و نودوپنج
منبع: کانال تلگرم صادق زیباکلام