روایت فتح «دوران» در بغداد

روزنامه اطلاعات نوشت: سال ۱۳۶۰ را می‌توان موفق‌ترین دوران نیروهای ایرانی در نبرد با رژیم بعث عراق دانست. در این زمان و با برکناری بنی‌صدر، نیروهای مسلح ما از انسجام بیشتری برخوردار شدند و توانستند در عرض یک سال در موضع برتر قرار گیرند. این برتری از مهرماه سال ۶۰ تا خرداد ۶۱ معادلات جنگ را تغییر داد. ایران طی چهار عملیات پیروزمند ثامن‌الائمه، طریق القدس، فتح‌المبین و بیت‌المقدس، بیشترین متصرفات عراق را بازپس‌ گرفت.
آزادسازی خرمشهر در عملیات بیت‌المقدس، یکی از بزرگترین پیروزی نیروهای مسلح و ملت ما در جنگ تحمیلی برابر رژیم بعث و حامیانش بود که توانست ایران را در موقعیت مسلط سیاسی و نظامی قرار دهد و چند هفته بعد از این پیروزی، دولت عراق که در موضع ضعف قرار گرفته بود، از بخش عظیمی از متصرفات خود در ایران از جمله ایلام، قصرشیرین و سومار عقب‌نشینی کرد.
صدام که در عرصه نظامی شکست‌های متعددی را متحمل شده بود، تلاش کرد در عرصه سیاست خارجی و دیپلماسی، با هدف فریب افکار عمومی جهان و سرپوش گذاشتن به جنایات و تجاوزات خود، اقدامات گسترده‌ای را انجام دهد و شکست های پی در پی خود را به نوعی جبران کند.
رژیم بعث عراق سعی داشت با در پیش گرفتن دیپلماسی فریب و همکاری ظاهری با سازمان‌های تأثیرگذار بین‌المللی، اهداف خود را پیش ببرد. یکی از مسائل و مصادیق عملی آن، تلاش برای میزبانی هفتمین و هشتمین اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد و به دنبال آن، ریاست سه ساله بر جنبش عدم تعهد بود.
صدام در اجلاس سران عدم تعهد در هاوانا، میزبانی بغداد را برای اجلاس بعدی گرفته بود تا ژست یک صلح طلب را به نمایش بگذارد. او با ترسو خواندن خلبانان ایرانی گفته بود: «هیچ خلبان ایرانی جرات نزدیک شدن به آسمان بغداد برای برهم زدن اجلاس را ندارد.»
دستگاه دیپلماسی کشورمان از ابتدای طرح این موضوع در ششمین اجلاس سران در هاوانا، به مخالفت جدی و عملی با آن پرداخت و برای جلوگیری از تحقق این موضوع، به اقدامات فشرده و گوناگونی دست زد.
در آن زمان ایران، کشورعراق را به دلیل تجاوزات نظامی به تمامیت ارضی کشورمان و زیر پا گذاشتن اصول عدم تعهد، فاقد کمترین صلاحیت برای میزبانی کنفرانس می‌دانست و تحرکات دیپلماسی گسترده‌ای را برای جلوگیری از قطعی شدن برگزاری اجلاس سران در بغداد آغاز کرد.
در حالی که تلاش‌های دیپلماتیک برای تغییر محل اجلاس عدم تعهد از سوی وزارت خارجه و دولت ایران در جریان بود، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در صدد انجام حملاتی به بغداد برآمد تا عدم امنیت این شهر برای برگزاری اجلاس را ثابت کند.
عباس دوران برای جلوگیری از تشکیل کنفرانس سران غیرمتعهدها در بیستم تیرماه سال ۱۳۶۱ مأموریت یافت تا پایتخت عراق را ناامن کند. در ۳۰ تیر ۱۳۶۱ شش خلبان نیروی هوایی با سه فروند هواپیمای جنگنده برای این عملیات آماده شدند.
هواپیمای شماره یک: عباس دوران – منصور کاظمیان، هواپیمای شماره ۲: اسکندری – باقری هواپیمای شماره ۳: توانگریان – خسروشاهی

عباس دوران که بود؟

یکی از این خلبانان عباس دوران بود، او از خلبانان جنگنده مک‌دانل داگلاس اف-۴فانتوم ۲ نیروی هوایی کشورمان بود که در ماه‌های آغازین جنگ ایران و عراق نقش مهمی در بمباران اهداف دشمن بعثی ایفا کرد. عباس دوران طی دو سال اول جنگ بیش از ۱۲۰عملیات و پرواز برون مرزی موفق داشت.
دوران در ۷آذر ۱۳۵۹و در جریان جنگ ایران و عراق و در عملیات مروارید، با هدف قرار دادن اسکله های الامیه و البکر، آنها را غرق کرد. از آنجایی که بخش مهمی از صادرات نفت عراق از طریق این دو سکوی عظیم نفتی انجام می‌شد، با انهدام این سکوهای نفتی عملاً صادرات نفت عراق از طریق دریا قطع شد. وی همچنین در عملیات فتح‌المبین بسیار موفق عمل کرد.

جلوگیری از برگزاری اجلاس سران

تصمیم بر این شد که سه فروند فانتوم کاملاً مسلح به پرواز درآیند. هر سه تا مرز پرواز کنند و فقط دو فروند از مرز گذشته و به هدف حمله‌ور شوند و فانتوم سوم در همان‌جا منتظر بماند تا در صورت نیاز به آن‌ها بپیوندد. خلبانان مأموریت یافتند روی بغداد عملیاتی انجام دهند. هدف آن‌ها بمباران پالایشگاه «الدوره» بغداد، نیروگاه اتمی بغداد و پایگاه الرشید یا ساختمان هتل اجلاس عدم تعهد بود که این عملیات اجرا شد.
به این ترتیب در اواسط ژوئیه ۱۹۸۲سازمان وحدت آفریقا هم اعلام کرد که بغداد محل مناسبی برای گردهمایی غیرمتعهدها نیست بعد از آن‌هم کوبا اعلام کرد کنفرانس سران در بغداد تشکیل نخواهد شد. پیشنهاد عراق برای میزبانی کنفرانس وزیران خارجه هم که قرار بود قبل از اجلاس سران برگزار شود، مورد استقبال قرار نگرفت. سرانجام در سپتامبر ۱۹۸۲فیدل کاسترو طی نامه‌ای رسماً اعلام کرد که اجلاس بعدی در دهلی نو، هفتم مارس ۱۹۸۳تشکیل خواهد شد و همه کشورهای عضو با این تصمیم موافقت کرده‌اند و بدین ترتیب شکست بزرگ سیاسی برای صدام رقم خورد.
امیر خلبان رضا رمضانی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و مسئول دفتر مطالعات نیروی هوایی ارتش، در گفتگویی به تشریح این عملیات می پردازد. وی در پاسخ به این سئوال که چرا برای ممانعت از برگزاری اجلاس عدم تعهدها تصمیم به عملیات نظامی گرفته شد و چه شد که این مأموریت مهم به نیروی هوایی واگذار شد؟، می گوید: نیروی هوایی در دوران دفاع مقدس در قالب یک پایگاه یا یک یا دو هواپیما در قالب یک نیروی نظامی کل عمل کرد. این که چگونه دو فروند جنگنده توانسته اند در مقابل یک اهداف سیاسی کلان ایستادگی و یک عملیات راهبردی انجام بدهند قابل توجه و بررسی است.
دکتر ولایتی وزیر خارجه وقت، نامه ای را ابتدای تیرماه سال ۶۰ به رئیس جمهوری وقت داد، مضمون نامه به این صورت بود: همه تلاش های ما برای جلوگیری از برگزاری کنفرانس غیر متعهد ها در بغداد به نتیجه نرسیده است و اکنون نمایندگان سیاسی و تشریفاتی کشورهای مختلف در حال رایزنی برای حضور در بغداد برای انجام هماهنگی های لازم برای برگزاری کنفرانس غیر متعهد ها هستند و تنها یک راهکار نظامی می تواند مانع برگزاری این اجلاس در عراق شود.
این نامه به رئیس جمهوری داده و تصمیم بر استفاده از راهکار نظامی شد. راهکار نظامی چه می توانست باشد که بغداد را ناامن می کرد؟ در آن زمان ما موشک نداشتیم تا از آن استفاده شود در ضمن از لحاظ عرف بین المللی هم پسندیده نبود البته اقدامات کماندویی هم می شد مورد استفاده قرار گیرد اما این اقدام هم بازتاب جهانی مثبتی نمی توانست به همراه داشته باشد.
وی در ادامه می گوید: همانطور که می دانید بغداد نزدیکترین فاصله را به کشور ما دارد اما رژیم بعث چندین لشکر خود را در اطراف آن مستقر کرده بود که ایران به هیچ وجه نتواند از آنها عبور کند.
سردار محسن رضایی هم در خاطراتشان به این مساله اشاره می کند که امکان هجوم و ناامن کردن بغداد وجود نداشته و تنها راه ممکن استفاده از هواپیمای شکاری بود. دوستانی که در طرح ریزی های عملیات دوران دفاع مقدس حضور داشتند می گفتند؛ نظرات مختلفی درباره انجام این عملیات وجود داشت. برخی می گفتند از ۲۰ فروند جنگنده استفاده کنید اما برخی معتقد بودند باید کار کمی را به کیفی تبدیل کرد و ناامنی عراق را با تعداد کمتری از جنگنده ها انجام داد به این دلیل که هیچ کشوری به ما جنگنده نظامی نمی داد. با جنگنده می توان کاری کرد که هیچ نیروی نظامی دیگری قادر به انجام آن نیست انجام دهد، پس تصمیم گرفته شد بهترین خلبان ها برای انجام این ماموریت انتخاب شوند. شهید دوران کسی بود که بیشترین عملیات موفق را در داخل خاک ایران و خاک عراق انجام داده بود. محمود اسکندری هم سابقه درخشانی داشت. او لیدر دوم حمله به اچ ۳بود و رشادت های فراوانی از خود نشان داده بود و چندی دیگر از خلبان های زبده برای اجرای این عملیات انتخاب شدند و قرار شد که از پایگاه شهید نوژه همدان به وسیله سه فروند جنگنده انجام شود که دو فروند آنها به طور اصلی و یک فروند به طور رزرو.
هدف پالایشگاه الدوره انتخاب شد. برای اینکه وقتی بمباران صورت گرفت خبرنگاران بتوانند انفجار را به تصویر بکشند و بازتاب بین المللی داشته باشد، در ضمن پالایشگاه ها مورد هدف هر دو طرف در جنگ بود و این اقدام می توانست پاسخی به عملیات های آنها باشد. این پالایشگاه در غرب بغداد قرار داشت. خلبان منصوری می گفت وقتی ما از مرز عبور کردیم آنها می دانستند و به استقبال ما آمدند، یعنی پدافندهای آنها آماده مقابله با جنگنده ها بود.

رجزخوانی شهید دوران بر فراز بغداد

وی تاکید می کند: جنگنده های ایرانی از فراز بغداد عبور کردند، در این زمان دوران شروع به رجزخوانی و پالایشگاه را بمباران کرد. هنگام بازگشت هواپیما مورد اصابت گلوله قرار گرفت، هواپیمای شهید دوران به حدی آسیب دیده بود که منصور کاظمی می گوید هواپیمای ما دیگر قادر به ادامه مسیر نبود و من مطمئن نیستم که دسته ایجکت را خودم کشیدم یا به وسیله آتش گرفتن موتور سمت چپ هواپیما ایجکت شدم. دوران می گوید باید کار را تمام کند و به هیچ وجه از هواپیما خارج نمی شود. دوران همواره به دوستانش می گفت که هیچ وقت اسیر عراقی ها نمی شود. پس هواپیما را به سمت هتلی که قرار بود کنفرانس کشورهای غیرمتعهد در آنجا برگزار شود، هدایت و به آن برخورد کرد.
رمضانی می افزاید: سئوالی که اینجا مطرح می شود این است که این عملیات چرا اهمیت داشته است. صدام مطمئن بود که این منطقه امن است و هیچ هواپیمایی قادر نیست خودش را به بغداد برساند و بخش های مختلف اطراف بغداد را با پدافندهای گوناگون پوشش هوایی داده و به نوعی دیوار آهنینی اطراف بغداد ایجاد کرده بود.

اهمیت برگزاری کنفرانس عدم تعهد

وی در ادامه می گوید: در نامه آقای ولایتی به رئیس جمهوری وقت نکته دیگری هم وجود دارد که قابل توجه است. او می گوید برگزاری کنفرانس کشورهای عدم تعهد برای صدام اهمیتش از حفظ خرمشهر بیشتر است و او می خواست با برگزاری این اجلاس یک وجهه سیاسی کسب کند چون به تازگی خرمشهر را از دست داده بود و به هیچ کدام از اهداف نظامی اش نرسیده بود اما با عملیات بزرگ نیروی هوایی، شکست سنگینی خورد.
شهید دوران یکی از خلبانان رشید نیروی هوایی ارتش است. شهید اردستانی، بابایی و دیگر خلبانان سرافراز نیروی هوایی هر کدامشان یک شهید دوران بودند و برایشان فرق نمی کرد که چه عملیاتی را انجام دهند و همواره به طور داوطلبانه آماده انجام سخت ترین عملیات ها بودند. صدام از همه توان رسانه ای و تبلیغاتی خودش برای تخریب روحیه خلبانان ایرانی استفاده می کرد و ما چندین خلبان داریم که در عراق مثله شدند و خبرش برای تضعیف روحیه خلبانان ایران منتشر شد مثل همایون شوقی و داوود کریمی.
رمضانی می افزاید: در صورتی که نباید با اسرا چنین رفتاری می شد اما صدام می خواست به این طریق و روش روحیه خلبانان ایرانی را در هم بشکند اما دو جنگنده ایرانی یک کار بزرگ و راهبردی را انجام دادند. از این گونه اقدامات نیروی هوایی ارتش نمونه های بسیاری وجود دارد. مثلاً در دستگیری ریگی چه ارگان دیگری می توانست آن عملیات را انجام دهد. عملیات های نیروی هوایی تعجب دوست و دشمن را برانگیخته بود. همچنین در روزهای ابتدای جنگ، زمانی که رهبر معظم انقلاب به عنوان نماینده امام گزارشی را به مجلس ارائه دادند و گفتند اکنون ۱۲۰فروند جنگنده ایرانی مشغول بمباران مواضع رژیم بعث هستند، نمایندگان مجلس تعجب کردند و گفتند در حالی که ما تحریم هستیم و هیچ قطعه ای به ما داده نمی شود چطور این عملیات انجام شد. در کتابهای عراقی هم آمده است که در پایان روز اول جنگ زمانی که به صدام گزارشی از عملکرد نظامی در آن روز ارائه می شد، صدام خطاب به فرماندهان عالی نظامی اش گفته بود شما که می گفتید نیروی هوایی ایران با نظام نیستند و قطعه ندارند، پس این حجم عملیات چگونه انجام گرفت؟ همیتی که در ایرانی ها وجود دارد وقتی با اعتقادات مذهبی و دینی همراه می شود، نیرویی به وجود می آورد که کسی قادر به مقابله با آن نیست و ما در طول دفاع مقدس همواره شاهد این رشادتها بودیم.
وی در ادامه درباره ویژگی های شهید دوران می گوید: عباس دوران بسیار شجاع، دلیر و نترس بود. او برای انجام ماموریت سر از پا نمی شناخت. او معاون عملیات پایگاه بود ولی یکبار هم ندیدم که در دفترش بنشیند. او همواره در حال پرواز و شرکت در عملیات های مختلف بود. هواپیمای دومی که آقای اسکندری خلبان آن بود و توانست به ایران بازگردد وقتی مورد بازدید قرار گرفت که ببینند گلوله یا ترکشی به آن اصابت کرده است، نگفتند که یک یا چند ترکش به آن اصابت کرده بلکه گفتند بی نهایت ترکش خورده است یعنی این هواپیما آبکش شده بود و آقای اسکندری با قابلیت و توانمندی هایی که داشت هواپیما را برگردانده بود.
صبح روز ۳۰ تیرماه ۱۳۶۱ خلبان شهید عباس دوران که در تعداد پرواز جنگی در نیروی هوایی رکورد داشت و عراق برای سرش جایزه تعیین کرده بود، پس از بمباران پالایشگاه بغداد هواپیما را که آتش گرفته بود به هتل محل برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها کوبید و با شهادت خود، کاری کرد که اجلاس سران غیرمتعهدها به علت فقدان امنیت در بغداد برگزار نشود. پیکر پاک شهید عباس دوران به همراه ۵۷۰ شهید دیگر در روز دوم مردادماه ۱۳۸۱به خاک پاک میهن بازگشت.

تاریخ درج مطلب: چهارشنبه، ۳ مرداد، ۱۳۹۷ ۸:۳۶ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات شهدا و دفاع مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *