طالقانی، مردی که نقشه های تفرقه انگیز را می شناخت!

حمید قزوینی، نویسنده و محقق تاریخ شفاهی در یادداشتی تلگرامی به مناسبت سالروز رحلت آیت الله طالقانی نوشت: نوزدهم شهریور برابر با سالروز درگذشت آیت‌الله «سید محمود طالقانی» است. انعطاف فراوان و تعامل با طرف‌های سیاسی و فکری و فرهنگی موجود در جامعه از ویژگی‌های بارزی است که وی را با بسیاری از همگنان خود متفاوت می‌کند.
طالقانی که از جوانی وارد مبارزات سیاسی شد و بارها طعم تلخ زندان و تبعید و محرومیت‌های مختلف را چشید، هیچگاه به بهانه اختلاف در روش و نگرش رابطه خود را با جریان‌های مختلف فکری و سیاسی قطع نکرد.
طالقانی در میان نیروهای سیاسی و مذهبی تنها کسی است که همزمان با اختلافات «فداییان اسلام» و «کاشانی» و «مصدق»، ضمن حفظ رابطه خود با هر سه طرف، تلاش نمود آن‌ها را به هم نزدیک کند. او در سخنانی با تاکید بر اهمیت وحدت در جامعه با اشاره به آن دوران می‌گوید:« وقتی‌ وحدت‌نظر بود، گروه‌های ملی و دینی و مذهبی همه در یک مسیر حرکت کردند… بعد چه شد؟ از کجا ضربه شروع شد. پیش از ضربه خارجی، ضربه از درون خوردیم …
عوامل استعمار و استبداد داخلی و جاسوسان اطراف این قدرت‌ها شروع به تفحص کردند و ضعف‌ها را یافتند. به فدائیان اسلام گفتند شما این نهضت را پیش بردید. فدائیان می‌گفتند ما حکومت تامه اسلامی می‌خواهیم. به آنها می‌گفتند دکتر مصدق بی‌دین است یا به دین توجهی ندارد و خواسته‌های شما را نمی‌خواهد انجام دهد. آنها به دکتر مصدق می‌گفتند فدائیان اسلام جوانانی پرشور و تروریست هستند. باید از آنها بپرهیزید و من که خود در این میان می‌خواستم بین این دو تفاهم ایجاد کنم دیدم نمی‌شود. امروز صحبت می‌کردم اما فردا می‌دیدم که دوباره چهره‌ها عوض شده، باز خصومت و توطئه…
دوباره آمدند سراغ مرحوم آیت‌الله کاشانی، باز از راه نفسیات که این نهضت از آن توست. دکتر مصدق چه کاره است؟ تمام دنیا به دست توست و جاسوسانی که ما از نزدیک می‌شناختیم دور آن پیرمرد را گرفتند و او را از مصدق جدا کردند. یادم هست روزی که در بین مردم گفت‌وگو بود که مرحوم آیت‌الله کاشانی از زاهدی حمایت می‌کند و توطئه‌ای در کار است. به تنهایی به منزل ایشان، واقع در پل چوبی رفتم. تنها بود، در اتاقی به انتظارش نشستم. وقتی آمد ظرف خربزه‌ای در دست داشت، به عنوان تعارف جلو من گرفت، تا خربزه برید گفتم: حضرت آیت‌الله دارند زیر پایت پوست خربزه می‌گذارند. مواظب باش! گفت: نه این طور نیست، حواسم جمع است. گفتم من شما را مرد پاک و مبارزی می‌دانم. مبارزات شما در عراق علیه انگلستان فراموش ‌ناشدنی است. شما این مزایا و این سوابق را دارید درست متوجه و هوشیار باشید که تفرقه ایجاد نشود، گفت خاطرتان جمع باشد!…
برادران! انسان چقدر باید تجربه کند… نهضت دکتر مصدق خاورمیانه را تکان داد. به دنبال آن در مصر انقلاب شد و بعد در الجزایر ولی ما محکوم و متلاشی شدیم… خوب نتیجه‌ای گرفتیم؟ بهره‌ بردیم؟ نباید این تاریخ برای ما تجربه باشد؟…
این تفرقه‌افکنی‌ها، موضع‌گیری‌ها و شعارهای بیجا را کنار بگذاریم…
با هم مخالفیم، یکدیگر را قانع می‌کنیم … شما اشتباه بکنید من تذکر می‌دهم، من اشتباه کنم شما مرا از اشتباه درمی‌آورید. یکی از خصایص بزرگ استبداد همان تفرقه‌افکنی است. تضاد ایجاد کردن، فارس،‌ عرب، ترک، سنی و شیعه ساختن کار استبداد است تا مردم به نظر وحشت و بدبینی‌ به هم نگاه کنند. ما همه جزو یک خانواده هستیم. باید با هم بسازیم و اختلاف‌مان در حد اختلافات یک خانواده باشد، بدانید که همه با هم برادریم. بدانید که باید با هم زندگی کنید.»
چقدر جای آیت‌الله طالقانی در فضای سیاسی امروز ایران خالی است!

تاریخ درج مطلب: دوشنبه، ۱۹ شهریور، ۱۳۹۷ ۱۲:۰۶ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات مشاهیر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *