قیام مسجد گوهرشاد از زبان گوهرشادی‌ها

روزنامه جام جم به مناسبت قیام 21 تیر 1314 مسجد گوهرشاد در اعتراض به اجباری شدن بر سرنهادن کلاه شاپو توسط حکومت مرکزی، خاطراتی از شاهدان مردمی این واقعه منتشر کرد:

اصلاح خانم دولت‌خواهی (ماسال گیلان)

20 ساله بودم. [برای زیارت به مشهد رفته بودیم ]با مادرم به بازار می‌رفتیم. ابتدای بازار به ما دستور دادند که روسری‌هایمان را برداریم. مادرم مخالفت کرد. ماموران اصرار می‌کردند. خواستند که مادرم را کتک بزنند. من خودم را مقابل آنها قرار دادم. مچ دست راستم در این ماجرا شکست.

ابراهیم ایرجی (مشهد)

عمویم تعریف می‌کرد یک روز ما سربازها را بردند صحن سقاخانه حرم امام‌رضا(ع)؛ می‌گفت به جایی رسیدیم که فرمانده دستور داد تیراندازی کنید و به سربازی که جلوتر از همه بود سیلی زد و گفت تو بزن تا بقیه هم بزنند. سرباز زد زیر گریه و گفت به امام رضا تیر نمی‌زنم. عمویم می‌گفت وقتی دید چاره‌ای ندارد؛ گلنگدن را کشید و لوله تفنگ را گذاشت روی سرش و خودش را کشت!

مریم پورزند (مشهد)

خانه ما در محله عیدگاه مشهد بود. خیلی به مسجد گوهرشاد نزدیک است. خانه بزرگی داشتیم. پدر و مادرم با آب چاه غسل کرده بودند. هر دو وصیت کردند و ما را به خاله‌ام سپردند. می‌گفتند شاید دیگر برنگشتیم. پدرم نگهبان یکی از درهای ورودی بود. سه شبانه‌روز نیامد. تیر خورده بود به پایش!

علی رشیدیان (مشهد)

ایام چادربرداری بود. پدرم در روستای طرق (ییلاق نزدیک مشهد) روی املاک آستان کار می‌کرد. با پدر و مادرم برای زیارت به مشهد آمدیم. تا آمدیم از سمت مسجد گوهرشاد وارد حرم شویم، خادم جلوی در دست انداخت و روسری مادرم را برداشت. مادرم سخت گریه کرد. تا آمدن روس‌ها به مشهد (1320) و فرار رضاشاه، مادرم دیگر به حرم نیامد!

منبع: روزنامه جام جم، شنبه 1397/4/23

تاریخ درج مطلب: شنبه، ۲۳ تیر، ۱۳۹۷ ۴:۲۵ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات تاریخ معاصر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *