کار عظیمی که شهید بهشتی قبل از انقلاب در زمینه مطالعات اسلامی در نظر داشت!

آنچه میخوانید بخشی از گفتگوی مرحوم دکتر احمد احمدی با پایگاه بنیاد نشر آثار و اندیشه های شهید بهشتی، درباره آیت الله بهشتی است:

سال هزار و سیصد و چهل و نه که زمان بازگشت آقای بهشتی توی ایران از آلمان همراه با برخی از دوستان همفکرشون مثل آیت الله مهدوی کنی، آیت الله موسوی اردبیلی، مرحوم آقای دکتر باهنر، آقای دکتر مفتح تا حدودی و برخی دیگر از دوستان یک مرکزی را راه­ اندازی کردند در خیابان نصرت، مکتب امیرالمؤمنین به نام مرکز تحقیقات اسلامی و که خب آن یک کار عظیم تحقیقاتی بود فیش­های تحقیقاتی آن هم باقی مانده و البته از سال یعنی سال پنجاه و پنج ایشون خودشان را زودتر بازنشسته کردند در واقع بازنشستگی تا بیست و پنج سال برای اینکه بتوانند به آن کار بپردازند چون آن کار برای ایشون فوق ­العاده اهمیت داشت، اینطور که خاطرم هست ظاهراً صحبتی راجع به این مرکز هم با شما شده بود؟

آقای احمدی: بله ایشون از بنده دعوت کردند چون دیگه من زبانم خوب شده بود و خب فلسفه هم خوانده بودم و دوره­ی دکتری را هم تمام کرده بودم داشتم رساله ­اش را می­نوشتم و می­دانست که مثلاً بنده توان این کارها را دارم. از من دعوت کرد و یادم نیست به نظرم در آن نزدیکی ­های میدان هفت تیر بود در آن خیابان­های فرعی­اش رفتیم خدمت ایشون و فرمود که من می­خواهم یک مرکزی دایر بکنم تا همه­ مسائل مربوط به اسلام در آنجا بررسی بشود و آنچه در باب اسلام نوشته شده است از انگلیسی، آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی و اسپانیولی و چند تا زبان را نام بردند، خب عربی هم طبعاً بود، همه ­آنچه درباره ­اسلام نوشته شده ما همه­ اینها را گردآوری کنیم و یک کار گسترده و عمیق تحقیقاتی در باب اسلام انجام بدهیم، شما به ما کمک می­کنید یا نه، البته حالا تعبیر به این صورت نبود ولی فرمود که مثلاً از کسانی که ما در نظر گرفتیم برای این کار شمایید، گفتم من در خدمتتون آماده هستم، هر وقت بفرمایید. خب می­دانید حوادث به گونه ­ای پیشرفت که انقلاب پیروز شد و آن کار ادامه نیافت، ولی آن دیداری که ما داشتیم و خود این برای بنده خیلی قابل توجه بود و توجه هم دارید آن روز مسائل اسلامی را به گونه­ ای مطرح می­کردند و کرده بودند که این قبیل پیشنهادها خیلی بازار نداشت. دانشگاه­ها که ساز خودشان را می­زدند در یک دانشگاهی که یک عده کمونیست در آن بودند یا تدریس می­کردند یا استادها افکار چپی داشتند، یک عده­ ای هم حرفهای غربی­ها را می زدند اصلاً معلوم نبود آنجا چه می­گذرد برای چه هست، به درد چه می­خورد این تدریسی که انجام می­شود. آخرش هم می­گفتند مطالعاتی است بخوانید ببینم چه گفته کانت، دکارت فلان، هیچ، هدفی برای این درس­ها برای بسیاری از رشته­ ها نبود، مسائل اسلامی هم که کاملاً در حاشیه بود، آن وقت از اینکه یک کسی با آن توانایی دانستن دو تا زبان انگلیسی و آلمانی، آن هم با سابقه­ ای که در حوزه داشت و با این موقعیت، حالا بخواهد یک مرکزی دایر بکند و همه ­مسائل همه آنچه در باب اسلام نوشته شده همه بیاد و بررسی بشود و خوب­هایش مثلاً استفاده بشود، آنهایی هم که نقدی چیزی دارند، یک نقد علمی به آن نقدها و اعتراض­ها زده بشود، پاسخ داده بشود. این کار، کار خیلی عظیمی بود و برای خود بنده هم خیلی دل­ انگیز بود که دیدم ایشون یک همچین طرحی دارد.

تاریخ درج مطلب: دوشنبه، ۲۸ خرداد، ۱۳۹۷ ۳:۵۴ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات مذهبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *