ناگفته های اولین رئیس سازمان انرژی اتمی پس از انقلاب؛ “روسها آمدند تا مدارک ساخت نیروگاه بوشهر که بر اساس الگوی آمریکایی بود ببینند.”

آنچه میخوانید بخشی از گفتگوی فریدون سحابی، اولین رئیس سازمان انرژی اتمی بعد از انقلاب، با روزنامه شهروند است:

بعد [از اعلام پیروزی انقلاب در رادیو] رئیس سازمان انرژی اتمی شدید؟

بله. فکر کنم در ١۶ اسفند ۵٧ بود که من به سرپرستی سازمان انرژی اتمی منصوب شدم.

چه کسی از شما درخواست کرده بود که به سازمان انرژی اتمی بروید؟

مهندس تاج که وزیر نیرو در دولت موقت شده بود از من دعوت کرد تا به سازمان انرژی اتمی بروم. در این زمان سازمان انرژی اتمی بخشی از وزارت نیرو بود. بعدها به معاونت نخست وزیری و اکنون به معاونت ریاست جمهوری تبدیل شده است.

معاونت آن دیگر در زمان آقای امرالهی بود.

بله.

می گفتید که به سازمان انرژی اتمی رفتید. وضعیت چگونه بود؟

خب مثل همه مملکت آنجا هم نابسامانی بود. همین آقای دکتر صالحی که امروز رئیس سازمان انرژی اتمی است در همان زمان هم همکار بنده در سازمان انرژی اتمی بودند. ایشان تازه از خارج آمده بود که من از ایشان خواهش کردم بیاید و با ما همکاری کند. ایشان به عنوان مشاور در سازمان شروع به کار کرد در حالی که کار اصلی شان تدریس در دانشگاه شریف بود.

شما تا چه زمانی در سازمان انرژی اتمی بودید؟

تا سال ١٣۶١. من حدود دو سال و نیم در سازمان انرژی اتمی بودم.

شما همزمان با دولت موقت و با حکم وزیر نیروی دولت موقت به سازمان انرژی اتمی رفته بودید. اما دولت موقت هشت ماه پس از انقلاب استعفا کرد. از سویی طیف ملی و نهضت آزادی با مسائلی روبه‌رو شده بود. چطور شد که شما ماندید؟

من هم استعفا دادم. اما بعد از آقای تاج که همراه با استعفای دولت موقت رفته بودند آقای عباسپور وزیر نیرو شدند. من و ایشان از قبل با هم آشنایی داشتیم. من در مدرسه هفت مدتی معلم ایشان بودم. از این رو ایشان از من خواستند به دلیل بهم ریختگی و مشکلاتی که در سازمان انرژی اتمی وجود دارد بپذیرم که در سازمان انرژی اتمی بمانم. من هم قبول کردم. شهید عباسپور خیلی از من حمایت می کرد. در زمان ایشان سعی کردیم سازماندهی بهتری به انرژی اتمی بدهیم. از سویی خود آقای دکتر عباسپور هم دوست داشت که نیروگاه بوشهر به سامانی برسد.

عملا در زمانی که شما سرپرست سازمان انرژی اتمی بودید این سازمان چه فعالیتی می‌کرد؟ چه کاری برای انجام دادن داشت؟

کارهای معوق زیادی بود که باید انجام می‌شد.

چون فعالیت در نیروگاه اتمی بوشهر و همینطور دارخوین که تعطیل شده بود. با این حساب چه کاری دیگری می‌ماند که انجام شود؟

ببینید حرف ما در همان زمان این بود که سازمان انرژی اتمی که نیروگاه ساز نیست و نباید هم باشد. این کار وزارت نیرو است. سازمان انرژی اتمی در هر کشوری به نمایندگی از آژانس بین المللی انرژی اتمی وجود دارد. یعنی این سازمان مسئول اعمال قوانین هسته ای در هر کشور از طرف آژانس است. حال اگر نیروگاه اتمی در هر کشوری ساخته شود و یا نیروگاهی فعال باشد آن نیروگاه باید ضوابط هسته ای را تحت نظر سازمان انرژی اتمی آن کشور رعایت کند.

یعنی سازمان انرژی اتمی یک سازمان اعمال استانداردهای اتمی است؟

بله. یک سازمان علمی نظارتی است و جنبه اجرایی ندارد.

الان در ایران اینگونه نیست؟

همینگونه است. نیروگاه را وزارت نیرو می سازد. اما نظارت و استاندارد آن بر عهده سازمان انرژی اتمی است.

با این حساب عملکرد این سازمان در زمان ریاست شما جای بحث دارد. شما چه می کردید؟

در آن زمان سازمان انرژی اتمی تافته جدابافته ای بود. بودجه آن را شاه تعیین می کرد. حتی سازمان برنامه توان تغییر نداشت. رئیس آن را هم شاه تعیین کرده بود. آقای اعتماد که رئیس آن بود مستقیم با شاه ارتباط داشت و به کسی هم پاسخگو نبودند. برای مثال در همان زمان در حال ساخت دو نیروگاه بودند که هر یک ١٢٠٠ مگاوات توان داشت اما این با وزارت نیرو هماهنگ نبود.درحالی که مسئول ساخت آن باید وزارت نیرو باشد. از سویی ده ها قرارداد در سازمان انرژی اتمی وجود داشت که باید به آنها سامان می دادیم. قرارداد سوخت، قرارداد بوشهر، قرارداد فرانسوی ها در دارخوین و… بسیار زیاد بودند. اصلا حکومت جدید نمی دانست با اینها چه باید بکند. از سویی روی اینکه انرژی هسته ای داشته باشیم در آن زمان همه متفق‌القول نبودند.

دولت موقت نظرش چه بود؟

آن هم مانده بود چه کند. ما با نیروگاه اتمی دو واحدی بوشهر روبه‌رو بودیم که ۶٠ درصد آن تا سال ۵٧ با هزینه حدود ١٣ میلیارد دلار ساخته شده بود . خب حالا چه باید می کرد؟ رها می‌کردیم یا ادامه می دادیم.

اینکه می‌گویند ۶٠ درصد یعنی چه؟ تا کجای کار ساخته شده بود؟

بستگی به این دارد که ما چه استانداردی را رعایت کنیم. استاندارد روس ها یا استاندارد آلمان ها و یا استاندارد آمریکایی ها. در نیروگاه بوشهر استاندارد آمریکایی ها توسط آلمان ها اجرا می‌شد. در اصل نیروگاه ساخت وستینگهاوس آمریکا بود که کمپانی زیمنس آلمان آن را اجرا می کرد. زیمنس بوشهر را تحت لیسانس وستینگهاوس آمریکا اجرا می کرد. امور نیروگاه ها در سه بخش هستند. امورساختمانی، میکانیکی و الکتریکی. در سیستم های آمریکایی این سه بخش همراه هم پیش می‌روند. بنابراین وقتی می‌گوییم ۶٠ درصد یک نیروگاه ساخته شده یعنی ۶٠ درصد ساختمان و ۶٠ درصد میکانیکی و ۶٠ درصد الکتریکی. اما در سیستم های روسی اینگونه نیست. با این حساب در بوشهر اینگونه عمل شد. یکی از این دو واحد در بوشهر پیشرفت بیشتری داشت. یکی در حدود ۶٠ و دیگری در حدود ۵٠ درصد پیشرفت داشتند. حالا دولت موقت با این چه کار باید می کرد؟

می خواستید بسازید؟

بله. من به عنوان رئیس سازمان در مقام توقف نیروگاه نبودم. اما باید در مورد آن تصمیم‌گیری درستی انجام می‌شد. چون ما با نیروگاهی روبه‌رو بودیم که بسیاری از ضوابط در مورد آن رعایت نشده بود.

از جمله چه ضوابطی؟

انتخاب محل آن درست نبود.

این درسته که منطقه آن زلزله خیز بود؟

صددرصد همینطور است. ما در زمین‌شناسی ایران گسل فعالی به اسم گسل قطر کازرون داریم. شبه جزیره قطر که در خلیج فارس پیشروی دارد ادامه همان گسل است. این گسل تا مرکز ایران ادامه می‌یابد. این گسل فعال است.

این گسل با بوشهر چقدر فاصله دارد؟

بوشهر در منطقه گسل قطر کازرون قرار دارد.

الان اگر زلزله بیاد برای نیروگاه چه اتفاقی می‌افتد؟

نمی‌دانم. چون از ضوابطی که در ساخت نیروگاه جدید روسی رعایت شده خبر ندارم. در همان زمان هم بحث این بود که چرا یک نیروگاه اینچنینی باید در یک منطقه ناآرام از نظر زمین شناسی ساخته شود. مطالعات لازم انجام نشده بود.

پیشنهاد شما کدام منطقه بود؟

اصلا چنین چیزی وجود نداشت. هیچ پیشنهادی نشده بود و پرونده ای در اختیار نبود که این سوابق را نشان دهد.

اصلا پرونده ای درباره مطالعات زمین‌شناسی آنجا وجود داشت؟

خیر . وجود نداشت.

پس این درسته که آن نظامی هلندی با هلیکوپتر پرواز می‌کند و محل آن را مشخص می کند؟

بله. درست است. این پرونده وجود داشت. در آن زمانی که من در سازمان انرژی اتمی بودم این پرونده وجود داشت. یک گروهبان هلندی که دوست شاه بود دو پرواز انجام می دهد که هر کدام ۶ ساعت طول می‌کشد. در پرواز اول بوشهر را انتخاب می کند و در پرواز دوم محل نیروگاه که کجای بوشهر باشد تعیین می کند. این در پرونده های سازمان انرژی اتمی بود. البته از پیش تعیین شده بود که نیروگاه در خلیج‌فارس باشد. سیاست این بود که نیروگاه در خلیج فارس باشد. در حالی که بر اصول اگر پیش برویم باید حدود ۴ سال مطالعات و آزمایشات مربوط به انتخاب محل انجام شود.

اصولا نیروگاه های روسی تجربه گذراندن زلزله را دارند؟

بله. دارند. تجربه خوبی هم دارند. اما آمدن روس ها به ایران با هدف دیگری بود.

با چه هدفی؟

آنها آمده بودند که مدارک مربوط به ساخت نیروگاه بوشهر را که بر اساس الگوی آمریکایی بود ببینند.

بحثی در این مورد بود که پرونده های زیمنس و وستینگهاوس را که در ایران بود ببینند.

بله. آمدند و چند گونی گرفتند و بردند. بعد هم گفتند ما چنین نیروگاهی نمی توانیم بسازیم و باید چیز جدیدی بسازند.

ابتدا قرار بود همان را ادامه بدهند؟

بله. در ابتدا قرار بود بیایند و ادامه کار را بگیرند و پیش بروند. اما بعد گفتند نمی توانند و طرحی اساسا جدید ریختند.

اولین حضور روس ها برای نیروگاه بوشهر چه زمانی بود؟

دو سال پس از حضور من در سازمان بود. حدود سال ۶۴

یعنی در زمان جنگ بود که آمدند؟

بله . در زمان جنگ بود.

اما در آن زمان روس ها در حال همکاری با عراق در جنگ بودند.

بله. این را دیگر از دیگران بپرسید که این کار را کردند.

در زمان حضور شما در سازمان، انرژی اتمی ایران دارای سانتریفیوژ بود؟

نه.

منبع: روزنامه شهروند، 1203، دوشنبه 1396/5/30

تاریخ درج مطلب: سه شنبه، ۳۱ مرداد، ۱۳۹۶ ۸:۴۵ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات علم، صنعت و فناوری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *