ناگفته های پرونده مهدی هاشمی؛ ملاقاتهای هاشمی و رهبری
روزنامه شرق گفتگویی با محمود علیزاده طباطبایی، موکل پرونده مهدی هاشمی، پیرامون ارتباط وی با آیت الله هاشمی رفسنجانی داشته که در بخشی از آن، طباطبایی ناگفته هایی از چگونگی آغاز پرونده مهدی هاشمی تا روند شکل گیری و به زندان افتادن مهدی بیان کرده است:
پس از سال ٧۴ وارد پروندههایی شدید که برای فرزندان هاشمی طرح شد. در این فاصله آیا ملاقاتهای شما فقط به واسطه این پروندهها بود یا آنکه رفتوآمد خانوادگی هم داشتید؟
وقتی پرونده مهدی مطرح شد ارتباطات نزدیکتر شد. من به اتفاق دامادم دکتر ابوالمعالی، وکالت پرونده را بر عهده گرفتیم. دخترم زهرا هم در کنار ما بود. کار عمیق و گستردهای در این پرونده انجام شد. ما به طور مرتب گزارش پرونده را به آقای هاشمی ارائه میکردیم. بعضا هم آقای هاشمی تماس میگرفت و میخواست من را در رابطه با این پرونده ببیند. اوایل ملاقاتها در دفتر انجام میشد. اما از زمانی که مهدی بازداشت شد، بیشتر ملاقاتهای ما در منزل انجام میگرفت. معمولا بیش از یک ساعت یا دو ساعت صحبت میکردیم. این موضوع برای عفتخانم خیلی سنگین بود.
ماجرای پرونده مهدی؟
بله، یک شب که به منزل آنها رفته بودم، عفتخانم خیلی با تندی و عصبانیت رو به آقای هاشمی گفت چرا کاری نمیکنی؟! هرجلسهای که میرفتم عفتخانم هم آنجا حاضر بود. اما در آن جلسه خیلی تند شد. هاشمی هم چنین تعبیری به کار برد که ما دنبال مسائل شخصی خودمان نیستیم. من که نمیتوانم به خاطر مسائل شخصی اقدامی انجام دهم. من قسم جلاله میخورم که در طول رسیدگی به این پرونده، آقای هاشمی هیچ اقدامی نکرد. آقای هاشمی جز با آقایان محسنیاژهای و صادق لاریجانی هیچ ارتباط دیگری با قوه قضائیه نداشت. بااینحال، غیرمنصفانه گفته شد در این پرونده نفوذ میشود. تنها ابزار نفوذ در پرونده من بودم و دکتر ابوالمعالی.
نظر آقای هاشمی نسبت به پرونده مهدی چه بود؟
قبل از اینکه پرونده دادگاه برود از محتوای پرونده اطلاع کامل داشتیم. آقای هاشمی به من گفت محتوای پرونده چیست. گفتم چیزی نیست.
هاشمی تأکید داشت پرونده مهدی بهطور منصفانه رسیدگی شود. ببینید در ماجرای ٨٨ همه متهمان اولیه را همان روز شنبه یا یکشنبه بعد از انتخابات بازداشت کردند. بقیه متهمان هم رفتهرفته تا تیرماه دستگیر شدند. مهدی تا آخر مرداد تهران بود. نه احضار و نه متهم شد. هیچ مطلبی هم علیه او منتشر نشد. مهدی تصمیم گرفت برود و امکان ادامه تحصیل خود را بسنجد.
اما این سفر در آن مقطع سؤالبرانگیز است.
خیر. ببینید، مهدی میگفت امکان فعالیت برای او در دولت احمدینژاد بهویژه بعد از قضایای ٨٨ وجود ندارد. مهدی زمان ریاستجمهوری هاشمی، مدیر تأسیسات دریایی بود. زمان آقای خاتمی، مدیر سازمان بهینهسازی مصرف سوخت بود تا سال ٨۴. از سال ٨۴ از آن سمت استعفا داد و فقط مسئول دفتر آقای هاشمی در هیئت امنای دانشگاه آزاد بود. معتقد بود بعد از ٨٨ حتی امکان فعالیت در این دفتر را هم ندارد. میدانید در آن مقطع دانشگاه آزاد و سایت مربوط به آن هم متهم بودند. بههمیندلیل مهدی تصمیم گرفت تا برای ادامه تحصیل برود. با هیچ ممنوعیتی هم مواجه نبود، نه ممنوعالخروج بود و نه از جایی تذکری دریافت کرده بود. به اسم بازرسی از شعب دانشگاه آزاد از کشور خارج شد. آنجا رفت و بررسی کرد و توانست از آکسفورد پذیرش بگیرد.
برای پذیرش از آکسفورد ظاهرا شرایط سختی وجود دارد و علاوه بر همه شرایطی که باید دارا بود، ظاهرا باید از کانالی هم وارد شد.
مهدی در میان فرزندان هاشمی از همه ناشناختهتر مانده است. مهدی نفر چهلم یا چهلوسوم کنکور سراسری بود. فارغالتحصیل دانشکده فنی دانشگاه تهران است. شبیهترین بچهها به خود آقای هاشمی هم همین مهدی است. مهدی رفت و یک دوره زبان هم گذراند و بعد هم به صورت طبیعی از آکسفورد پذیرش گرفت. بااینحال، مهدی بههرجهت پسر هاشمیرفسنجانی است و این بالاخره جزء شاخصهایی است که آنجا میخواهند پذیرش دهند. البته خیلی راحت هم نبود. بیش از شش یا هفت ماه طول کشید تا پذیرش گرفت.
پس هیچ احضاریهای برای مهدی صادر نشده بود؟
اواخر سال ٨٨ بود، اسفند ٨٨ بود که به منزل مهدی احضاریهای به نام مهدی هاشمیرفسنجانی فرزند علیاکبر آمد. درحالی که او مهدی هاشمیبهرمانی است و فرزند اکبر. این احضاریه ایراد داشت. من احضاریه را به زندان اوین و نزد بازپرس بردم. گفتم مهدی هاشمی با مجوز قانونی از کشور خارج شده و آدرس اقامتگاه قانونی او در لندن هم به همین آدرس است. طبق آیین دادرسی کیفری، اگر حضور او الزامی است شما از طریق معاونت بینالملل قوه قضائیه به وزارت خارجه اعلام کنید تا او احضار شود و بازگردد. به من گفت خیر اگر لازم بود به شما اطلاع میدهم.
بعد از آن هیچ احضاریه دیگری نیامد؟
خیر، نهتنها احضاریه نبود، بلکه برخی اصرار داشته که او بازنگردد. اما مهدی خودش اصرار داشت بازگردد. میگفت درسهای کلاسیک من تمام شده است و فقط رسالهام مانده که در ایران هم میتوانم انجام دهم. دلیلی ندارد بمانم و باید برگردم و محاکمه شوم.
آقای هاشمی چه نظری دراینباره داشتند؟
مهدی سه یا چهار بار از لندن به دوبی آمد و ما آنجا یکدیگر را ملاقات کردیم و آقای هاشمی میگفت که مهدی را قانع کن که بازنگردد… بعد آقای هاشمی رفت نزد آقا و گفت که مهدی اصرار دارد بازگردد و محاکمه شود. نظر ما هم این است که منصفانه به اتهامات او رسیدگی شود.
بعد از بازگشت مهدی به ایران، قبل از اینکه او بازداشت شود، آیا تلاشی از سوی خانواده هاشمی انجام شد؟
آقای هاشمی به من گفت که به من گفتهاند مهدی را یک هفته در بازداشت نگه میداریم. هاشمی گفت من گفتم که نه یک هفته، بلکه چند ماه نگه دارید، اما ارتباطش با من قطع نشود. بنابراین ارتباط مهدی با هاشمی قطع نشده بود.
یعنی از داخل زندان با هم تماس داشتند؟
بهطورمرتب با هم تماس داشتند. قاضی پرونده مهدی به من گفت. من گفتم این پرونده از منع تعقیب تا اعدام میتواند کیفرخواست داشته باشد. گفتم که اگر مهدی این اتهامات را نپذیرد، هیچ دلیل دیگری برای اقامه دعوا وجود ندارد. اما اگر مهدی بپذیرد، حتی به اتهام اخلال در نظام اقتصادی میتواند اعدام بگیرد.
در دادگاه فقط شما وکلا و مهدی حضور داشتید؟
بله، چون غیرعلنی بود و بیشترین دفاع را هم خود مهدی انجام داد. ما از روز اول درخواست دادیم که دادگاه علنی باشد. حتی بعد از پایان دادگاه درخواست دادیم که چون جلسات فیلمبرداریشده است همه آن فیلم ها، مثل محاکمه کرباسچی از صداوسیما منتشر شود یا اجازه انتشار آن در فضای مجازی داده شود.
در فاصلهای که مهدی زندان بود، آقای هاشمی برای ملاقات رفت. چون میدانم که دیگر اعضای خانواده و همسر هاشمی هم برای ملاقات رفته بودند.
آقای هاشمی به من گفت که مهدی از زندان تماس گرفته و میخواهد من را ببیند. این درخواست مهدی با فاصله چند روزه از درخواست محمود احمدینژاد بود که میخواست با رحیمی یا بقایی در زندان ملاقات کند و این در خواست رد شده بود. به هاشمی گفتم مهدی خواسته یا درخواست قوه قضائیه است؟ گفت مهدی به من زنگ زده است. این درخواست قبل از برگزاری دادگاه و در طول ٨٩ روز بازداشت مهدی برای بازجویی مطرح شده بود. هاشمی به من گفت که رفتم. گفت که سرپرست دادسرا به او گفته که به مهدی بگویید درخواست عفو بدهد. هاشمی هم گفته بود که خود مهدی باید این را به من بگوید تا بفهمم جریان چیست. هاشمی گفت، مهدی را آوردند. مهدی گفت من اینجا نمیتوانم صحبت کنم، برویم در حیاط قدم بزنیم.
باران هم میآمد و چتری گرفتیم و قدم زدیم. مهدی گفت از من خواستهاند، تقاضای عفو بدهم، من هم گفتهام باید با پدرم مشورت کنم. من گفتم حالا نظر خودت چیست؟ گفت من کاری نکردهام که تقاضای عفو بدهم. من میخواهم عادلانه به اتهاماتم رسیدگی شود. هاشمی گفت من گفتم که فردا میروم و این موضوع را با آقا مطرح میکنم. هاشمی گفت من خدمت مقام معظم رهبری رسیدم و موضوع را مطرح کردم.
آقا گفت نظر شما چیست؟ گفتم اگر درخواست عفو بدهیم اتهامات مهدی همیشه باقی خواهد ماند و میگویند که به خاطر دوستی با شما اعمال نفوذ شده است. اجازه بدهید که به اتهامات مهدی به صورت قانونی و منصفانه رسیدگی شود.
ملاقات کجا انجام شده بود؟
داخل زندان اوین.
بعد از اجرای حکم و زندان مهدی، دیگر ملاقاتی انجام نشد؟
آقای هاشمی نرفت.
نرفت یا اینکه نشد که برود؟
شأن آقای هاشمی نبود که برود. اما دیگر اعضای خانواده میرفتند. آنها هم داخل صف میایستادند و میرفتند. باید چندین پله را بالا میرفتند که عفت خانم نمیتوانست برود و بههمیندلیل بعدا تمهیداتی در نظر گرفتند که از محل دیگری تردد کنند. خانواده زندانیان در آن فاصله با خانواده هاشمی ملاقات میکردند و بعضا هم گزارشهایی را از این ملاقات به آقای هاشمی ارائه میکردیم.
بیشترین نگرانی هاشمی این بود و میگفت که نگرانم عملکرد ما به دین مردم آسیب بزند.
ملاقاتهای شما با مرحوم هاشمی موردی بود یا آنکه بعد از پرونده مهدی نظم خاصی گرفته بود؟
تقریبا هفتهای یک بار برای ارائه گزارش از وضعیت پرونده، خدمت هاشمی میرفتم. بعد از اینکه حکم قطعی شد، ملاقاتهای من هم بیشتر شد. ما درخواست ایراد صلاحیت ارائه دادیم که در این صورت ابتدا باید به ایراد، رسیدگی شود و بعد حکم صادر شود. اما این اتفاق نیفتاد.
منبع: روزنامه شرق، شماره 2780، 1395/10/29