نذرِ آب و چایِ شمس الله در پایتخت ترکمنستان
حمید فزوینی در یادداشتی نوشت: کلماتی مثل «آب» و «نذری» و «عزاداری»، پیوندی عمیق با فرهنگ عاشورا و نام امام حسین(ع) دارد. چند سال قبل همراه چند تن از دوستانِ اهل فرهنگ و رسانه، سفری به شهر عشق آباد پایتخت ترکمنستان داشتیم.
در بدو ورود، به توصیه دوستانی در سفارت ایران و به منظور صرفه جویی در هزینهها، راهی عمارتی شدیم که نوعی مهمانپذیر بود.
مالکِ عمارت، «شمس الله» نام داشت و از پدر و مادری اهل اردبیل به دنیا آمده بود. او که هیچگاه ایران را ندیده و میگفت والدیناش پیش از انقلاب کمونیستی به عشق آباد مهاجرت کردهاند، علاقه زیادی به سرزمین مادری داشت.
شمس الله، سالهای حکومت کمونیستی را با همه سختیها گذرانده بود اما همچنان دل در گرو اسلام و محبت اهل بیت داشت.
یکی از کارهای جالب او این بود که به محض ورود میهمانان و در طول روز، با آب و چای از حاضران پذیرایی میکرد تا گلویی تازه کنند. طبیعتاً به دلیل گران بودن آب آشامیدنی، این کار او هزینه داشت.
روز آخر که قرار بود با او تسویه حساب کنیم، مبلغی هم بابت آب و چای پرداخت کردیم. اما شمس الله این پول را پس داد و گفت: «آب و چای نذر امام حسین(ع) است. من بابت رفع تشنگی میهمانان از آنها پولی دریافت نمیکنم. اگر کسی بیاید و اتاق خالی نداشته باشم او را چند دقیقه نگه می دارم، با آب و چای از او پذیرایی می کنم، بعد اجازه میدهم برود! مادرم میگفت به حرمت امام حسین(ع) هرکس را که توانستی سیراب کن!»
واقعیت این است که شمس الله بی ریا و بدون ادعا و بی منت نه تنها در چند روز محرم که در همه سال و همه عمر یاد امام حسین(ع) را در جامعهای که بیش از هفتاد سال با مذهب مبارزه شده بود، زنده نگه میداشت و یک حسینیه دائمی داشت. او مثل بعضی از ما اهل سوءاستفاده از مقدسات نبود. ای کاش همه مثل شمسالله بودند.