هر مجلس روضه ای که دعوتش میکردند، می رفت!

پدرم را هر کس به هر مجلس روضه ای که دعوت می کرد خواه آن کس خان ولایت بود و مجلسی با شکوه داشت یا پیر زن فقیری که در کلبه خودش مجلس بر پا کرده بود همه را می پذیرفت و مانند نمازخواندن بر خود واجب می دانست که برود و تا حدی که می تواند آنها را موعظه کند و مسائل دینی آنها را برایشان بگوید و هر کس که فوت می کرد خواه از اعیان شهر یا کمترین فقیر و به او اطلاع می دادند، برای حاضر شدن در محل غسل و کفن و دفن او می رفت و مسائل را با همه مستحبات برای غسالها می گفت و به آنها تاکید می کرد که با نیت قربت به خدا غسل بدهند نه به قصد اجرت تا غسل میت صحیح باشد و مستحبات کفن را بیان می کرد و بر جنازه نماز می خواند و می ما ند تا دفن می کردند و مراقبت می کرد که گور و لحد را با رعایت مستحبات حفر کنند و میت را در هنگام سپردن به خاک زجر ندهند و با دست خاک در قبرش بریزند و قبلا نیکو خشت بچینند و لای آنها را بگیرند که خاک روی میت نریزد . همین که قبر از خاک پر می شد روی آن آب می پاشیدند و پنچه های خود را از یکدیگر باز کرده در خاک مرطوب فرو می بردند و سوره حمد و سه بار سوره قل هو الله احد را می خواندند و پس از آن باز ماندگان میت را تا خانه آنها همراهی می کرد و دلداری می داد و ضمنا موعظه می کرد که اگر متوفی حقوق واجبه ای بر گردن داشته ادا کنند و فقط در فکر تقسیم میراث او نباشندو بر سر تقسیم میراث با یکدیگر منازعه نکنند و اگر پسر بزرگی داشت می گفت که نمازهای فوت شده پدر، قضایش، بر گردن اوست و غالبا در همه این احوال روزه داشت و از هیچ کس در مقابل هیچ یک از این کارها حتی برای مجلس عقدی که می رفت پول قبول نمی کرد و همه این کارها را از لحاظ شرعی بر خودش واجب می دانست که انجام بدهد و گذشته از آن احساس ننگ و عار و خفت می کرد که در مقابل این کارها پول بگیرد.

راوی: حجت الاسلام حسینعلی راشد

منبعفضیلتهای فراموش شده، حسینعلی راشد، انتشارات اطلاعات، چاپ ۴۸، ۱۳۹۵، ص 119 و 120

تاریخ درج مطلب: سه شنبه، ۲۸ شهریور، ۱۳۹۶ ۱:۵۸ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات مذهبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *