وقتی مشت مرتضوی در جلسه بازجویی از متهم اش باز شد!

عباس عبدی از متهمانی که توسط سعید مرتضوی مورد بازجویی قرار گرفته در روایتی از یکی از آن جلسات می گوید: فردای روزی که مرا در آبان سال ۱۳۸۱ بازداشت کردند، برای تفهیم اتهام به دادگاه، نزد سعید مرتضوی بردند. وقتی وارد دادگاه شدم و نشستم، صدای اذان ظهر در مجتمع بلند بود. تفهیم مثلا اتهام و انواع و اقسام گفت و گوهای باربط و بی ربط با مرتضوی تا حدود ساعت پنج طول کشید. غروب آفتاب نیز در آبان ماه خیلی زود است. وقتی که کارها انجام شد به من گفت که دستور داده ام در زندان برایت امکانات فراهم کنند که اگر بخواهی چندین روز را به پیشواز بروی (منظورش روزهی مستحبی پیش از آغاز ماه رمضان) نگاهی کردم و با لبخند گفتم ولی امشب شب اول ماه رمضان است! ظاهرا آقای مرتضوی اصلا نمی دانست که ماه رمضان آن شب آغاز می شود. سرزدن این خطا از یک نفر که با امور عبدی آشنا باشد، بعید و غیرممکن است. با ولی تا اینجای ماجرا مشکلی نبود. مسئله از وقتی آغاز شد که یک نفر دیگر نیز به آنجا آمد و با او کار داشت و در نهایت به ماموران گفت مرا به زندان برگردانند. چون دیدم وقت تنگ است و در حال غروب شدن، گفتم پس من نمازم را اینجا بخوانم و بعد بروم. قبول کرد. جالب این که خودش متوجه این مسئله نشده بود. به اتاق کناری رفتم و حدود ۱۰دقیقه نماز خواندم و برگشتم و مرتضوی همچنان مشغول ادامه کارش با آن فرد دیگر بود. تقریبا غروب شده بود یا چند دقیقه ای مانده بود و منتظر ماموران بودم که یکباره مرتضوی با عجله کیف خودش را برداشت و به محافظش گفت: «بگو راننده آماده باشد تا به وزارت خارجه برویم، جلسه ام دیر شده است.» (تا آنجا که به یاد دارم گفت در وزارت خارجه جلسه داشت) و سریع همزمان با من محل را ترک کرد. در حالی که از اذان ظهر تا غروب آفتاب با من بود و نماز نخواند و حتی وقتی هم دید من نماز خواندم بازهم به خودش زحمت نداد که بر حسب ظاهرسازی هم که شده اقدامی کند. این جا بود که اشتباهش درباره به پیشواز رفتن ماه رمضان نیز معنادار شدہ (دنیای اقتصادی 10 شهریور ۹۵)

منبع: هفته نامه همشهری جوان، شماره 647

تاریخ درج مطلب: دوشنبه، ۱۰ اردیبهشت، ۱۳۹۷ ۹:۵۷ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *