یلدای زندان!
حمید قزوینی محقق و نویسنده تاریخ شفاهی در یادداشتی تلگرامی نوشت: شب یلدا در سنت ایرانی فرصتی برای شادی و دور هم جمع شدن و صله ارحام است.
هرکس تلاش میکند در محفلی از دوستان و اقوام حضور یابد و خاطرهای شیرین برای خود به ارمغان آورد.
اما برای برخی زندانیان سیاسی، این شب، خاطراتی تلخ به همراه دارد.
«لطفالله میثمی» از مبارزان و زندانیان سیاسی پیش از پیروزی انقلاب که در سال 1342 دستگیر و روانه زندان شده، در خاطرهای میگوید: «شب اول بازداشت، تا صبح بیدار بودم…زیر شکنجه میپرسیدند:..نشانی سفارتخانهها برای چیست؟ چه ارتباطی داشتی؟ اعلامیهها را از کجا آوردی؟ پلی کپی و …
یکی هم میگفت: این از آدمهای مهم است، حسابی بازجوییاش کنید.
آن شب هم شب یلدا (اول دی) طولانیترین شب بود. دعا میکردم که خدایا این شب تمام شود، ولی برای من خیلی طول کشید. طولانیترین شب برای من، آن شب بوده است. اثر روانیاش این شد که هر وقت شب یلدا میشود، «بسم الله الرحمن الرحیم» میگویم که مبادا دو مرتبه بریزند و دستگیر کنند. آن شب یلدا، هیچ وقت از یادم نرفت.
به کف دست و پا چوب میزدند، مشت و لگد و بیخوابی هم بود…» (خاطرات لطفالله میثمی ج اول 179-181)