آشفتگی اول انقلاب در ارتش چه خساراتی به ما زد؟
آنچه میخوانید بخشی از گفتگوی سرتیپ بازنشسته مسعود بختیاری، افسر عملیات قرارگاه نیروی زمینی ارتش، با خبرگزاری خبرآنلاین است:
منظورتان چه گرفتاری ها و فشارهایی است؟
پاکسازیها مداوم بود. اعلام کردند هر کس هر کجا میخواهد برود و خدمت کند. شاید ساده از کنار این جمله من بگذرید اما این جمله در هر سازمانی اجرا شود آن را داغون میکند. از طرفی سازمانهای اطلاعاتی کشور و ارتش فرو پاشیده بود. ساواک یک عنصر بسیار نامطلوب ملعون منفور حساب میشد. سازمانهای اطلاعاتی ارتش نیز یعنی اداره دوم (رکن دو) و اداره اطلاعات و ضد اطلاعات از هم پاشیده بودند. ادارات اطلاعاتی ارتش دائم وضعیت نظامی کشورهای اطراف یا دشمن را رصد میکنند تا ببینند نیروی نظامی آنها چه تغییر و تغییرات کلان و راهبردی انجام میدهد.
همان آذر 58 جسته و گریخته عناصر دلسوز اطلاعاتی کار میکردند و اداره دوم ستاد مشترک کار کسب اطلاعات خارجی را -که قبلا بر عهده ساواک بود- انجام میداد. در مجموع کار اطلاعاتی در حالی انجام می شد که آژانسهای اطلاعاتیما در خارج کشور همه از بین رفته یا لو رفته بودند، یعنی اگر ما عناصری در ارتش عراق داشتیم که به ما اطلاعات میدادند؛ لو رفته بودند، در عوض پارهای از عناصر ظاهرا انقلابی ولی باطنا جاسوس خارج، در رأس تشکیلاتی ما قرار گرفته بودند. یک نمونه اش کشمیری بود. کشمیری که در دفتر نخست وزیری بمب گذاشت، مدتی رئیس همین اداره دوم ارتش بود. یا آقای محمود سعادت جاسوس روسها بود و مشخصا میخواست به پرونده جاسوسی سرلشکر مقربی دست پیدا کند.
مقربی که قبل از انقلاب اعدام شد.
بله، مقربی زمان شاه برای روسها جاسوسی میکرد که دستگیر و اعدام شد. روسها دنبال این بودند که او چگونه لو رفته است.
خلاصه اینکه سیستمهای اطلاعاتی ما به نوعی ناکارآمد شده بودند، اما همان سیستم اطلاعات نظامی ارتش با رصدی که از ارتش عراق جسته و گریخته میکرد، اطلاع میداد که ارتش عراق خودش را برای یک هجوم نظامی به ایران آماده میکند.