ترویج حجاب با ضربوشتم/ کارشان درست نیست اما لازمشان داریم
جعفر شیرعلی نیا: ششم شهریور 1363 هواپیمایی ایرانی ربوده شد. مقصد نهایی هواپیماربایان بغداد پایتخت عراق بود. مسافران یکهفته در عراق بودند و علاوه بر بازدید از بخشهایی از شهر بغداد و بازار این شهر به زیارت کربلا نیز برده شدند. در هتلی مستقر بودند و دوربینهای عراقی از آنها فیلم میگرفتند و در تلویزیون عراق پخش میکردند.
در این میانه یکی از صحنههایی که از تلویزیون عراق پخش شد، در یادداشت روزانه هاشمی رفسنجانی بازتاب پیدا کرد؛ 7 شهریور 63؛ «امروز مسافران هواپیمای ربودهشده را برای زیارت به کربلا بردهاند. فیلمی که از سیمای عراق پخش کردهاند، خیلی از زنان مسافر را بیحجاب نشان داده است.»
13 شهریور پس از یک هفته چالش و پیگیری، عراق حاضر نشد هواپیما را پس بدهد اما مسافران و خدمه پرواز با یک پرواز هلندی وارد تهران شدند. این بازگشتها میتواند صحنه یک استقبال ملی باشد اما به روایت هاشمی در فرودگاه برای مسافران اتفاق عجیبی افتاد؛ «حدود سی نفر از آنها را دادستانی انقلاب [تهران]، برای تحقیق در مورد رفتار آنها در عراق از فرودگاه به زندان اوین برده. به نظر میرسد [دادستانی انقلاب] کار خوبی نکرده، تذکر دادم که آزادشان کنند.»
حدود یک ماه قبل از این اتفاق دادستان عمومی تهران بیانیه تندی داده بود که متولیان ادارات، مکانهای عمومی، هتلها، تالارهای برگزارکننده جشن عروسی باید بانوانی را که «رعایت حجاب و پوشش صحیح اسلامی را نمیکنند»، راه ندهند وگرنه خودشان تحت تعقیب قرار میگیرند.
همین ایام چند روزی تهران شاهد تظاهراتهایی علیه بدحجابی بود که گاه با خشونتهایی عجیب و غریب همراه میشد. ناطق نوری وزیر کشور در سخنانی با وجود انتقاد از بدحجابیها از کارهای انجام گرفته در این تظاهراتها هم انتقاد کرد و گفت: «آیا شما انقلابی هستید؟ قطعا حزبالله مشت به چشم بیحجاب نمیزند. تیغ نمیکشد و نسبتِ زنا به کسی نمیدهد.» (روزنامه اطلاعات، 6 مرداد 1363)
هاشمی رفسنجانی در خطبههای نمازجمعه با حمله به بدحجابها، از اصل اعتراضها دفاع کرد و گفت: «اگر منتسبین حکومت وظیفهشان را بهخوبی انجام ندهند، مردم خودشان وارد صحنه میشوند.» اما میگفت هنوز لازم نیست مردم برای مقابله با بیحجابی به صحنه بیایند و هر وقت لازم شد از مردم میخواهند که بیایند. هاشمی برخی کارهای خشن را کار حزباللهیها نمیدانست اما به حزباللهیها توصیه میکرد: «شما که به یک آدم بیحجاب فحش میدهید، او هم ممکن است به مقدسات شما فحش دهد.» (روزنامه اطلاعات، 6 مرداد 1363)
حضور موتورسواران در تظاهراتها چهره وحشتناکی به اعتراضها علیه بیحجابی میداد و زنها و بچهها را وحشتزده میکرد؛ وحشتی که با شکستن شیشههای مغازهها چندبرابر میشد.
سوم مرداد هاشمی روایتی از جلسه سران قوا با حضور امام دارد؛ «شب، مهمان احمدآقا بودیم. آقایان ولایتی، اردبیلی، خامنهای و [میرحسین] موسوی بودند. امام هم در این جلسه شرکت کردند؛ حالشان خوب است. درباره تظاهرات حزبالله علیه بیحجابی بحث شد. بعضی فکر میکنند کار خوبی شده است و انجام این تظاهرات تهدیدی برای بیحجابها بوده است.»
با وجود انتقادها از تندرویها، دوباره این تظاهراتها با همین روش در سال64 تکرار شد. اواخر فروردین 64 دوباره تهران صحنه تظاهرات علیه بیحجابی بود. یادداشت هاشمی در 28 فروردین بسیار خواندنی است: «شب مهمان نخستوزیر بودیم؛ در آنجا درباره حرکات موتورسواران حزباللهی در خیابانها و برخورد آنها با افراد بیبندوبار که این روزها اوج گرفته است بحث شد. مقرر شد، بدون اینکه انتقاد تندی از آنها شود، از عملشان جلوگیری شود، زیرا اعلامیه بیامضایی برای دعوت به تظاهرات علیه جنگ پخش شده و شاید لازم باشد که در روز شنبه نیروهای حزباللهی هم در خیابانها باشند.» آنها در خیابان ماندند و اعتراضهای خشن تا چند روز ادامه یافت. هاشمی، 1 اردیبهشت: «آقای ناطق، تلفنی، مشکل کنترل حزباللهیها را مطرح کرد؛ مخصوصا پس از تایید رئیسجمهور در نمازجمعه گذشته. قرار شد که با خود آقای خامنهای صحبت شود که مشکل را حل کنند.»
دو روز بعد رئیسجمهور مصاحبه کرد: «این تظاهرات هر چه بود و هرگونه بود و هر چند روزى بود، کافى است و دیگر ادامه پیدا نکند… بعضى اتفاقات که افتاده از جمله وارد یک مطب شدن یا مثلا داخل یک کافه که چاى میخوردهاند رفتن، کار حزباللهیها نبوده و کار گروههاى نفوذى است… احساسات مردم را در مقابل بدحجابى و گرایش به فساد و فحشا و منکرات قبول میکنیم و مردم را محق میدانیم، اما آن احساسات و تندروىها را قبول نمىکنیم.» (روزنامهجمهوری، 4 اردیبهشت 64)
بسیاری از مسایل امروز ریشههای تاریخی دارد و بدونتوجه به آن قابلحل نیست.