روایت آیت الله مهدوی کنی از اشغال سفارت آمریکا
اشغال سفارت آمریکا به نفع ما نشد.
آقای مهدوی کنی که در زمان اشغال سفارت ایالات متحده در تهران، فرمانده کمیته های انقلاب اسلامی بود می گوید که دستور شورای انقلاب این بود که ما درگیری ایجاد نکنیم و مانع درگیری شویم. حتی اگر نیروهای حزب اللهی، کمیته های شهر یا گروه های بسیجی و سپاهی و دیگران بخواهند به اینجاها حمله کنند، ما جلوگیری کنیم. لذا من در کمیته همیشه دستور می دادم که شما باید از این اماکن حفاظت کنید و نگذارید که کسی به ایجاها حمله کند که یکی از آنها سفارت آمریکا بود.ما اصلا در خود سفارت آمریکا کمیته داشتیم. حتی به دستور خود امام ، سفارت آمریکا چون اهمیت داشت و فضای بزرگی هم داشت و نیرو هم در آن زیاد بود؛ یعنی آمریکایی ها زیاد بودند به خصوص دستور دادم که آنجا را حفاظت کنید، آمریکایی ها از ترس اینکه مردم به آنها حمله کنند به اینها جا داده بودند که از آنها حفاظت کنند. . . وقتی شنیدیم که به سفارت حمله کرده اند برای ما خیلی غیر مترقبه بود وتعجب کردیم. اجمالا یادم هست که آقای بهشتی و مهندس بازرگان به من زنگ زدند که آقا شما چرا نشسته اید؟کجا هستید؟ نیروی انتظامی کجا است؟ کمیته ها کجا هستند؟ دانشجویان به سفارت ریخته اند و آنجا را تصرف کرده اند و آمریکایی ها را به گروگان گرفته اند… من از کمیته ها پرسیدم چرا این طور شده؟ گفتند آمدند و به سفارت حمله کردند و از دیوار سفارت بالا رفتند و ما هم مقابل بچه ها ایستادگی نکردیم چون اجازه نداشتیم با بچه های خودمان بجنگیم. بعدا معلوم شد همین دانشجویان خط امام وارد لانه شده اند. من همان موقع به مرحوم احمد آقا زنگ زدم. یادم می آید شب آن روزی بود که به سفارت ریخته بودند. زنگ زدم و پرسیدم جریان جیست؟ مرحوم احمد آقا اول خندیدند و پاسخ نمی دادند. من گفتم آخر چه شده؟ شما اطلاع دارید؟ ایشان می خندیدند.
محمدرضا مهدوی کنی می گوید که شخصا با اشغال سفارت آمریکا
موافق نبوده است. ” من این را مضر می دیدم ولو اینکه ما می گوییم لانه جاسوسی، در دنیا مورد پذیرش نیست. شاید همه سفارتخانه ها لانه جاسوسی باشد. اصلا روال معمول همه سفارتخانه ها همین است که از این کارها بکنند. . . ما فکر می کردیم بعد از یکی دو روز آمریکایی ها را از کشور بیرونشان می کنند . . . من یان کا را مفید نمیدانستم به خصوص ادامه آن را به صلاح نمی دیدم چنانکه عملا ادامه این کار به نفع ما تمام نشد زیرا آنها پس از 444 روز آزاد شدند.
منبع: سایت دیپلماسی ایرانی به نقل از کتاب خاطرات آیت الله مهدوی کنی (مرکز اسناد انقلاب اسلامی)