داستان کینه ای که صدام نسبت به مردم سردشت به دل گرفت!
امیر سعیدزاده از اسرا و جانبازان دفاع مقدس در خاطرات خود از ماجرایی می گوید که باعث شد صدام کینه خاصی نسبت به شهر سردشت پیدا کند و فاجعه بمباران شیمیایی این شهر در ۷ تیر ۱۳۶۶ رخ دهد:
گذشته از کینه ای که صدام حسین نسبت به جمهوری اسلامی در دل دارد، عقده خاصی نسبت به مردم سردشت دارد. نقل است صدام حسین خاطره ناخوشایندی از شهرک ربط داشته و به هواپیماهای عراقی دستور داده است به هر شهری حمله کرده و نتوانستند بمبهایشان را آنجا بریزند، بمبها را بیاورند و بر سر مردم سردشت خالی کنند!
گویا در زمان شاه، صدام حسین به محل اسکان طرفداران ملامصطفی بارزانی(۱) به شهرک ربط سفر می کند و می خواهد از آنجا بازدید کند. به محض ورودش کردهای آواره عراقی، صدام حسین را می شناسند و خبر ورودش به سرعت در بین آوارگان عراقی می پیچد. آنها تجمع می کنند و با اعتراض دست به شورش می زنند. به طرف صدام حسین هجوم می برند و می خواهند دستگیرش کنند.
ژاندارمری ربط مجبور می شود صدام را به داخل پاسگاه بکشاند و از او محافظت کند. مردم خشمگین جلو پاسگاه جمع شده و شعار می دهند و صدام را می خواهند. ژاندارمری که از پس مردم برنمی آید به آنها می گوید: «صدام رو تحویلتان می دیم، به شرطی که اجازه بدین اول این زن باردار رو از پاسگاه خارج کنیم و به بیمارستان برسانیم.»
مردم راضی شده و راه را باز کرده و آمبولانسی از پاسگاه خارج می شود و زن زائو را با خود می برد. مردم وارد پاسگاه می شوند و دنبال صدام می گردند. ولی از صدام حسین خبری نیست! تازه می فهمند کلاه سرشان رفته است.
پاسگاه ربط مجبور شده بود ریش و سبیل صدام را بتراشد و چهره و اندامش را با آرایشی زنانه به شکل زنی حامله در آورده و با آمبولانس، از پاسگاه خارج کند تا نجاتش دهد. غائله می خوابد. ولی حقارت و رسوایی حادثه در ذهن صدام نقش بسته و کینه و نفرتی تمام نشدنی از مردم سردشت به دل گرفته بود.
پینوشت:
۱- رهبری کردهای مبارز عراق که در زمان شاه نیروهایش در شهرک ربط سردشت اسکان یافته بود.
منبع: