روایت واعظ آشتیانی از فساد در فوتبال
یک سایت از قول مرتضی کریمی مدعی شده که در اسفندماه سال 1387 زمانی که شما مدیرعامل استقلال بودید و تیمتان در کورس قهرمانی بود، یکی از نزدیکان باشگاه قبل از بازی استقلال – ذوبآهن به او پیشنهاد رشوه داده بود.
من بیجهت همان سالها حرف از فساد در فوتبال نمیزدم. آن زمان این مسائل را میدیدم و میدانستم که عدهای در فوتبال، ناپاک رفتار میکنند. البته فساد میتواند در هر کاری باشد اما این مسئله در ورزش که نماد پاکی و جوانمردی است، بسیار زشتتر است و باید برخوردی جدی و قاطع با آن صورت بگیرد. البته مسئله اینجاست که وقتی من آن حرفها را زدم، چه کسی پیگیری کرد؟ چه کسی آمد و به این موارد توجه کرد؟ متأسفانه باید بپذیریم که وقتی کار دست افراد آگاه نباشد، این اتفاقات میافتد. بعضی از افرادی که در فوتبال ما مسئولیت دارند، به امور مدیریتی آگاه نیستند. بداخلاقیها در فوتبال ایران از مدیران و مربیان بیفرهنگ شکل گرفت و آنها عامل این نابسامانیها هستند. البته توهین به کسی نشود. ما مربیان و مدیران بسیار شریف و سالم و مؤدب داریم اما یک عده خاص بقیه را بدنام میکنند.
به خود شما هم پیشنهاد رشوه دادند؟
بله، در لیگ قهرمانان آسیا یکی از مدیران باشگاه استقلال آمد و به من گفت 50 میلیون تومان به داور ازبکستانی بدهیم تا بازی را برایمان دربیاورد.
واکنش شما چه بود؟
قاطعانه مخالفت کردم و تاریخ نشان میدهد که آن فرد را کنار گذاشتم. البته نکته اینجاست که بعد از رفتن من، فردی که پیشنهاد رشوه 50 میلیونی داده بود، دوباره در باشگاه سمت گرفت. این نکته را هم متذکر شوم که شایعه شده بود امید طیری این رشوه را به من پیشنهاد داده بود، در حالی که انصافاً فرد مورد نظر شخص دیگری بود و آقای طیری نبود. من کاری به قلعهنویی و امثال قلعهنویی ندارم اما همواره چنین کارهایی توسط اشخاص به صورت مستقیم انجام نمیشود بلکه افرادی هستند که نقش کارچاقکن و واسطه را ایفا میکنند. خود افراد مشهور، مستقیم وارد نمیشوند و وقتی مورد سؤال قرار میگیرند، خاک اموات و جان فرزندشان را قسم میخورند که کاری نکردهایم و ما نبودیم.
در رابطه با دوران سرمربیگری صمد مرفاوی به لحاظ فنی انتقادات زیادی مطرح بود اما خبری از این طور مسائل نمیشنیدیم.
صمد مرفاوی هم از نظر فنی خوب بود و هم اخلاقی. من حتی یک بار هم در کارهای مربوط به او دخالت نکردم. شما رفتار آن زمان مدیران عامل استقلال و پرسپولیس را با ادبیات کنونی آنها مقایسه کنید. اصلاً حواشی استقلال در دوره مدیریتی من را با حاشیههای 3 سال اخیر مقایسه کنید. عنوان سومی که استقلال در فصل 89-88 کسب کرد، پاکترین و بیمسئلهترین عنوان استقلال بود.
یعنی حتی از قهرمانی فصل 92-91 هم پاکتر؟
بله، آن عنوان سومی از قهرمانی فصل گذشته استقلال هم پاکتر بود. در فصل 89-88 سه گروه علیه ما بودند؛ سازمان لیگ هر کاری کرد تا استقلال در دوره من قهرمان نشود. صدا و سیما و بعضی نشریات هم علیه ما بودند و البته بدخواهان استقلال هم که سر جای خودشان بودند. لیدرها بعداً پیش من آمدند و اعتراف کردند در چند مسابقه پول گرفته و اغفال شده بودند. آقایان در دفتر خودشان به لیدرها ناهار و شام میدادند تا استقلال را بر هم بزنند.
به گفتههای خودتان اطمینان دارید؟
بله، صد درصد. همانهایی که استقلال را سیزدهم کردند و آن بلاها را سر ناصر حجازی عزیز آوردند، دنبال این بودند که من، مرفاوی را برکنار کنم اما این کار را نکردم. در نیمفصل 89-88 حتی چند بازیکن خود استقلال هم آدم بدخواهان استقلال بودند.
پس چرا برخورد نکردید؟
چرا برخورد نکردم؟ شما ببینید در مقاطعی از فصل چه کسانی را به دلایل مختلف اخراج کردیم؟ سالی که استقلال با حجازی سیزدهم شد، در حقش ناجوانمردی کردند و چوبش را هم خوردند. البته من آنقدر که از قلعهنویی حمایت کردم، از مرفاوی حمایت نکردم. یادم میآید در فصل 88-87 وقتی دوم بودیم و امیدی به قهرمانی نداشتیم، از قلعهنویی پرسیدم این تیم برای چندمی بسته شده بود؟ حتماً آقای قلعهنویی یادش میآید که به من گفت: «استقلال در این فصل در حد چهارم یا پنجمی بسته شده است.» اما در همان فصل با چنین تیمی قهرمان شدیم. همان فصلی که من تیم را هفدهم تحویل گرفتم و قهرمان شد اما آقایان مدعی بودند برای قهرمانی نیازی به حضور آشتیانی نبود. اگر من هم همان طور که آقایان با حجازی رفتار کردند، با قلعهنویی رفتار میکردم، شاید قهرمان نمیشدیم.
همان قهرمانی فصل 88-87 هم حرف و حدیث داشت. مثلاً شایعه است که میگویند «عیسی اندوی» گلر آن زمان ذوبآهن از جایی تطمیع شده بود و…
من هم شنیدهام که عیسی اندوی تطمیع شده بود. البته آن زمان میگفتم شنیدن هر حرف و شایعهای دلیل بر واقعی بودن آن نیست اما راستش با اتفاقاتی که الان شاهدش هستم و چیزهایی که میبینم، میگویم دیگر هیچ چیزی بعید نیست.
به نظر شما قهرمانی استقلال در فصل 88-87 پاک بود؟
نمیدانم … در این مورد نمیتوانم نظری بدهم!
در همان فصل اختلاف شما با علی نظریجویباری واضح بود و طبیعی بود که شما نمیخواستید او سرپرست استقلال باشد.
بله، درست است. فقط آقای جویباری نبود، بلکه افراد دیگری هم بودند که نمیخواستم باشند اما تجربه مدیریتی داشتم به همین خاطر همان ابتدا که وارد شدم، دست به تغییر نزدم تا شیرازه کار از هم نپاشد اما در فصل دوم دیدید که چه تغییراتی صورت دادم.
و حرف آخر؟
افراد به سه دسته تقسیم میشوند: گروهی که چون از همدیگر مدرک دارند و دست خودشان در کار است، جرأت نمیکنند حرف بزنند، گروهی که مشکلی ندارند اما به خاطر ترس از پدرخواندهها و مافیا حرف نمیزنند تا بدنام و خانهنشین نشوند و بالاخره گروه سوم که بدون هیچ واهمهای حرف حق را میزنند و افشاگری میکنند.
منبع: خبرگزاری خبرآنلاین