ناگفته های جعبه سیاه مذاکرات عمان
اگر پرونده مذاکره با آمریکا را ورق بزنید به یک نام پرتکرار میرسید، نامی که در روایتهای مختلف منتشر شده از مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا مشترک است، علیاصغر خاجی که بهتازگی از ماموریت چین به کشور بازگشته در محافل دیپلماتیک بینالمللی بهعنوان دیپلمات مرموز ایران شناخته میشود که 2 پرونده مهم محرمانه ایران را سرپرستی کرده؛ دیدار محرمانه با مقامات آمریکا در عمان و مذاکره با ناتو.
خاجی در گفتوگو با همشهری (شنبه 28 مهر) برای نخستینبار از این 2 پرونده سخن گفته که بخشهای مربوط به آن را در ادامه میخوانید.
...
به علاقه آمریکا برای مذاکره اشاره کردید. این علاقهمندی از کی شروع شد؟ گزارهها زمانی را نشان میدهد که شما مسئول مذاکره با آمریکا در عمان بودید.
مایل نیستم به این سؤال پاسخ بدهم.
تاجایی که ممکن است.
تا الان صحبت نکردهام علاقه هم ندارم، بگذریم.
اما دیگران روایتهای خود را داشتهاند.
یک سری مطالب نیاز به گذشت زمان دارد، دنیا قانونی دارد که اسنادی که 30 سال از عمرش گذشته باشد و به امنیت ملی ربط نداشته باشد قابل انتشار است، برجام هنوز در جریان است.
آقای صالحی نوشتهاند.
ماجرا این بود اوباما وقتی روی کار آمد من در بروکسل سفیر بودم. با آقای سولانا مشغول کار بودیم و من مسائل هستهای را دنبال میکردم. آقای اوباما یکی از مواضع اصلیاش حل و فصل مسئله هستهای ایران بود، اوباما روی این سیاست تأکید داشت، بعد از مدتی از طرق مختلف سعی میکرد این پیام را به ما منتقل کند که آمادگی چنین مباحثهای را دارد. در آن مقطع خانم کلینتون با رئیس جمهور همراهی نمیکرد. وقتی که اوباما آقای کری را انتخاب میکند و میخواسته با او صحبت کند کری به اوباما گفته من یک مسئله دارم. من با برخورد با ایران موافق نیستم، اوباما پاسخ داده من هم همین را از تو میخواهم. مکاتبات، گفتوگوها و پیامها از طرف آمریکاییها شروع شد، خیلی علاقهمند بودند در حاشیه اجلاسهای 1+5 با ایران گفتوگوی دوجانبه داشته باشند. بعد که کری وزیر خارجه شد یک مقدماتی را طی کرده بودیم؛ یعنی مکاتبات و پیغام پسغامهایی رد و بدل شده بود تا به مرحلهای رسیدیم که رو در رو وارد گفتوگو شدیم.
فضای دیدار چطور بود؟
اولین چیزی که ما با هیأت آمریکایی مطرح کردیم این بود که دیوار بیاعتمادی بین ما و شما دیوار بسیار بلندی است؛ ما هیچ وقت به آمریکا اعتماد نداشتیم و امروز هم نتیجه را دیدیم که آمریکاییها به راحتی زیر توافق زده و تحریم ثانویه میگذارد و دیگران را هم تهدید میکند.
اشاره کردید که اوباما علاقهمند به حل و فصل موضوع بود. فکر میکنید از فرصت دولت قبلی آمریکا استفاده شد؟
اگر فرق اوباما و ترامپ را تشخیص ندهیم نمیتوانیم در این دنیا زندگی کنیم. حتما تفاوتی دارند حتما بین جان کری و پمپئو تفاوت چشمگیری وجود دارد، شما بولتونی که هر جا میرود علیه ایران سخنرانی میکند و از سرنگونی ایران سخن میگوید و بدترین تهمتها را میزند میخواهید با دیگرانی که بودند یکی کنید؟ ما از آن فرصت استفاده کردیم و وظیفه ماست که این هوشیاری و عقلانیت و شناخت را داشته باشیم که بتوانیم تفاوتها را بشناسیم و در بستر تفاوتها اهداف ملی را دنبال کنیم و ما این کار کردیم. ما در شرایطی این کار را کردیم که احساس کردیم مذاکرات پیشرفتی نداشت، روزبهروز تحریمها تشدید میشد و شرایط مردم سختتر میشد؛ بنابراین من احساس میکنم درک درست و استفاده درستی از یک مقطع تاریخی سیاسی داشتیم.
پس مخالف مذاکره با ترامپ هستید؟
من که در آن مقطع دنبال این قضیه بودم و فکر میکردم منافع ملی کشورم در این راستا بهتر میتواند تأمین شود امروز تفاوت را میفهمم. امروز میفهمم شعار ترامپ برای مذاکره یک حرف واقعی نیست یا جنگ روانی است علیه ایران برای اجماعسازی یا در حالت دیگر با شروطی که وزیر خارجهاش گذاشته این مذاکره برای تسلیم ایران است. بهدنبال مذاکره عادلانه نخواهد بود. مذاکره با چهکسی؟ ترامپی که به راحتی از هر توافقی خارج میشود؟ مگر با دیگران هم این کار را نکرد، توافق نفتا، تغییرات آب و هوایی و…دیپلمات باید شرایط زمان و مکان را خوب بشناسد و بداند فرصت اشتباه ندارد چون اشتباه کردن هزینهاش برای یک ملت خواهد بود. صدام یک اشتباه کرد به ایران حمله کرد و یک اشتباه کرد به کویت حمله کرد و عراق را از بین برد؛ بنابراین احساس میکنم دستگاه رهبری کشور درک درستی از مسائل دارند؛ در عین حال که ما با آمریکا مشکلاتی داریم و به آن اعتماد نداریم اگر فرصتهای مناسبی برای منافع ملی کشور ببینند حتما آنقدر عقلانیت و تدبیر داریم که چشممان را روی فرصتها نبندیم.
…
خاطرتان هست چند دور با آمریکا مذاکره کردید؟
سکوت و خنده.
آقای صالحی گفتهاند آن زمان رئیسجمهور وقت علاقهای به مذاکره با آمریکا نداشت؟
درست گفتهاند.
تحلیلتان چه بود
(سکوت میکند.)
در یک مقطعی، از دستگاه دیپلماسی فاصله گرفتید. دلیل خاصی داشت؟ یک دوست مشترکی به بنده گفتند شما با وساطت حاجآقا ناطق به عرصه بازگشتهاید؟
خاطرم نیست، اگر ایشان گفتهاند حتما درست گفتهاند اما بعد از اینکه تیم آقای روحانی آمد، تیم هستهای عوض شد و تیم جدید آمد. مقام معظم رهبری اجازه دادند مذاکرات در سطح وزیر باشد تا قبل از آن ایشان اجازه نداده بودند؛ بنابراین افراد توانمندتری آمدند و کار را دست گرفتند و جایی برای حضور من نبود.
علت موفقیت آن مذاکرات چه بود و دلیل محرمانگی؟
فضا خیلی شکننده بود، هیچ تضمینی به پیشرفت کار نبود، مراحل اولیه شکلگیری قضیه بود، مشخص بود اگر این قضیه افشا شود یک جریانات دیگری وارد موضوع میشوند که میتوانند نقش تخریبی داشته باشند، همانطور که اتفاق افتاد، کما اینکه اینطور هم شد و در دوران آقای روحانی و مذاکرات برجام کارشکنیها را از کشورهای مختلف دیدیم. بهعلت شکنندگی قضیه توافق شد تا مدتی قضیه مطرح نشود تا ببینیم اصلا تا کجا میتوانیم پیش برویم و بعد هم قرار گذاشتیم اگر توانستیم به نقاطی برسیم در قالب یک تفاهم خبر را بدهیم و هدایت کنیم.
با آقای کری که دیدار نداشته اید؟
خیر
شما نقش مهمی در 2 پرونده حساس یعنی مذاکره با آمریکا و مذاکره با ناتو داشتهاید. لابد براساس توانمندی شما بوده است. میخواهیم جزئیاتی از این مذاکرات بدانیم.
خوشبختانه بعد از اینکه ما این کار را شروع کردیم و تا جایی پیش بردیم کسانی پرونده را از ما گرفتند که هم توانشان از من بالاتر بود و هم درک و شناخت بالاتری داشتند و حتما بهتر از من پیش بردند.
مذاکرات ناتو در چه فضایی شکل گرفت؟ آن هم برای نخستین بار بود.
یک گفتوگویی بین ما و ناتو بود. در دنیا هرچه بیشتر گفتوگو کنیم حداقلش این است که از بروز سوء تفاهم و تحرکات دشمنانمان جلوگیری میکنیم و یادم هست آن زمان شرایط سختی بود، ناتو در افغانستان حضور داشت نگرانیهایی وجود داشت، ناتو ابراز علاقه کرد با ما گفتمانی داشته باشد؛ ما از دو دریچه با ناتو وارد گفتوگو شدیم؛ یکی خود سازمان ناتو و یکی مجمع ملی ناتو؛ بنابراین جلسات متفاوتی با آنها داشتیم و مواضعمان را تشریح میکردیم. آن گفتوگوها خیلی کمک میکرد، البته اختلاف نظر بود اما باعث میشد از اتفاقات ناخواسته جلوگیری شود.
آخرین سؤال هم در رابطه با سفیر ایران در چین؛ فکر نمیکنید در انتخاب سفیر ایران در چین تعلل و تأخیر شده؟
واقعیت این است موقعی که من آنجا بودم کار آقای همتی انجام شد و چون آقای روحانی قصد سفر به چین را داشتند قرار شد من تا زمان آن سفر بمانم و بعد از یک هفته به تهران برگشتم تا کار در بلاتکلیفی نماند. در نهایت آقای همتی رفت و رونوشت استوارنامه خود را هم ارائه داد اما وقتی به تهران برگشت به داستان ارز و بانک مرکزی خوردیم، آقای همتی میگفت من رفتم پیش آقای روحانی درباره چین صحبت کنم ایشان گفت نمیخواهد بروی، به بانک مرکزی برو. من فکر میکنم چینیها متوجه شرایط شدند.
حفظ دستاوردهای برجام
برداشت نفت از ایران انجام میشود، واقعیت امر این است همیشه آمریکا تلاشش این بوده بهعنوان طرف سوم روی روابط ایران و چین تأثیر بگذارد، چین به لحاظ سیاسی مواضع محکمی در رابطه با برجام دارد و مخالف اقدام یکجانبه آمریکا در خروج از برجام است و حمایت خود از برجام را اعلام کردهاند. این مواضع به کرات از طرف مقامات پکن تکرار میشود.اگر برجام باقی بماند چین یک نوع رفتار میکنند و اگر برجامی نباشد نوع رفتار چینیها تغییر خواهد کرد. اگر اروپا در برجام بماند چینیها بهگونهای رفتار میکنند و نباشد بهگونه دیگر. نقش بودن و نبودن روسها در برجام هم مهم است، شرایط جدیدی بعد از خروج آمریکا از برجام شروع شده، به لحاظ سیاسی کلیه کشورهای 1+4 حمایت خود را از حیات برجام اعلام کردهاند.این فضا در شورای امنیت هم شکل گرفت وقتی که ترامپ خواست اتهاماتی به ایران بزند اقدام او شکست خورد .14عضو شورای امنیت با هر بیانی که بود حمایت خود از برجام را اعلام کردند. موضوع دیگر میزان همکاری بین ایران و چین در دوران خروج آمریکا از برجام است. چین نخستین شریک ماست، آنچه در سفر آقای روحانی به چین رخ داد و رئیسجمهور چین صراحتا به آقای روحانی گفت این بود ما علاقهمند هستیم روابط اقتصادی با ایران را ادامه دهیم چون این روابط مغایر با هیچ مقررات بینالمللی نیست اما در این شرایط بهطور طبیعی چین تحت فشار طرفهای ثالثی قرار میگیرد چون میدانند چین نقش کلیدی در اقتصاد ایران دارد.