یک شهید، یک خاطره؛ تربیت دختر
فرزند دوممان هم دختر بود. یکی از اقوام به شوخی گفت:
– « قربانعلی! چرا این قدر دختر میخواهی؟ بس است دیگر.»
او با خوشحالی جواب داد:
– «اگه تمام فرزندانم دختر باشند، افتخار میکنم. میخواهم آنها را درست تربیت کنم تا وقتی به تکلیف رسیدند، خودم چادر سرشان کنم.»
آن وقت پیشانی نوزاد را بوسید و ادامه داد:
– «طوری دخترانم را با حجاب و مقید به اسلام بار میآورم که زبانزد همه مردم باشند؛ هرکس آنها را دید بگوید: دست آقای نظیف درد نکند با این دختر تربیت کردنش.»
با این حرف قربانعلی دهان همه بسته شد.
*خاطرهای از شهید قربانعلی نظیف، راوی: فاطمه حکمآبادی (مادر شهید)، نویسنده:مریم عرفانیان
منبع: روزنامه کیهان، 14فروردین 1395، کد خبر: ۷۱۱۹۴