آیت الله حائری و رابطه دختر و پسر

محمدرضا اسلامی متخصص زلزله و حمل و نقل نوشت: آیت اله حائری شیرازی درگذشت. کارنامه افرادی که طولانی مدت در عرصه فعالیتهای اجتماعی حضور دارند، مشحون از نقاط قوت و ضعف است. نقاط روشن و تاریک بخش لاینفک زندگی کسانی است که در متن رویدادهای اجتماعی زندگی می کنند. ایشان نیز از این امر مستثنی نیست.
اما در کارنامه عملکرد ایشان، یک امر برای من پررنگ تر از بخشهای دیگر است.

سال 1375 بود و هنوز به ماجراهای دوم خرداد و انتخابات و … متصل نشده بود که آقای حائری در خطبه های نمازجمعه شیراز طرحی را معرفی کرد با این مضمون که:
« شهرداری ها نسبت به اختصاص و ایجاد پارک ها و فضاهایی برای دختران و پسران جوانی که می خواهند با هم گفتگو کنند، بپردازند. در واقع در بحثِ مدیریت شهری، فضاهایی مشخص، برای آشنایی دختر و پسر و گفتگوی آنها، تدارک دیده شود.»
توضیح ایشان در آن خطبه ها این بود که ما گریزی از این واقعیت نداریم که فاصله سن بلوغ تا سن ازدواج، رقمِ قابل توجهی است و لحاظ کردن این “واقعیت” باید ما را بر آن بدارد که فضاهایی از حوزه شهری برای ارتباط گرفتن سالم پسر و دختر مهیا شود.

آن سال، این طرح در فضای آن زمانِ جامعه ایران، مورد هجمه های زیادی واقع شد و در روزنامه های منتسب به برخی جریان ها، واکنش های تندی به این حرف گرفته شد. که این چه حرفی است و این چه طرحی است و …
خاطرم هست که ایشان مصاحبه ای کرد با روزنامه ایران، و در آن مصاحبه جمله ای دقیقا با این واژگان گفت که: «به منتقدان این طرح می گویم، بسیار خب، شما انتقاد دارید به این بحثِ رابطه پسر و دختر، اما سوالم از ایشان این است که “اگر این طرح نه، پس چه”؟
پیشنهاد و راهکار “جایگزین” شما چیست؟»
آن زمان برایم سوال بود که چرا آقای حائری به همچین بحثی پرداخته و واقعیت امر اینکه ضرورت این بحث را حس نمی کردم. سالها گذشته و امروز متعجبم که چرا اینگونه مباحث و تصمیم گیریهای اجتماعی در جامعه ایرانی، بلاتکلیف و ابتر می ماند. موضوعِ رابطه پسر و دختر و رسیدن به “تجربه” و پختگی در ارتباط با جنس مخالف پیش از ازدواج، بسیار ضروری و مهم است. گریزی از پرداختن به این بحث نیست. پاک کردن صورت مسئله، چارۀ کار نیست و …

برای خداحافظیِ رفتن به ژاپن به دفتر ایشان رفتم. تا مرا دیدند گفتند «راه آهن شیراز-اصفهان چه خبر؟»، گفتم آمده ام برای خداحافظی. میروم که قدری در حوزه زلزله درس بخوانم. گفتند همسرت هم همراهت می آید؟ گفتم بله. رو کردند به اطرافیان و گفتند: این درست است. زن و مرد، چرخ تراکتور نیستند که یکی بزرگ باشد و یکی کوچک؛ زن و مرد چرخ پیکان هستند، هر دو، هم اندازه برای حرکت در جاده زندگی.
وقتی دو تا چرخ ماشین به کنارۀ جاده افتاد، اینرسی این دو چرخ، آن دو تا چرخ دیگر را هم بیرون می کشد از جاده. زن و مرد باید با هم حرکت و رشد کنند.
بعد به سیاق گفتاری خود اضافه کرد: اینجا (در ایران) هر چه هست «اکسیژن-اکسیژن» است. وقتی که از کشور خارج می شوید شرایطتان می شود «اکسیژن-هیدروژن».
از ترکیبِ اکسیژن و هیدروژن است که آب شکل می گیرد.(H2O) با اکسیژنِ تنها، آب پدید نمی آید. «آب معرفت» در امتزاج با فرهنگ های دیگر برای ما مهیا می شود. باید دیگر کشورها رو بشناسیم. من خیلی خوشحالم که یکی از فرزندانم آلمان زندگی می کند.
بعد در ابتدای مجلدی از کتاب دانشنامه فارس، دستخطی به یادگار نوشتند.

خدایش رحمت کناد. روزگار دارد به سرعت می گذرد و گردش ایام را در اخبار تولّدها و مرگ ها شاهدیم. کارنامه ی ما، این ایّام محدودی است که می گذرانیم. تا حاصلِ ما چه شود …

پی نوشت: ایشان به طرحهای زیربنایی حمل و نقل بسیار علاقمند بود و در زمانی که در این حوزه کار می کردم پیوسته به کارگاههای قطعات پروژه راه آهن شیراز-اصفهان سرکشی می کرد. یک روز که در تهران در وزارت راه جلسه داشتیم، مهندس صالحی مدیر پروژه شرکت اس. دی. ام (پیمانکار قطعه راه آهن در سمت ایزدخواست) گفت بچه های کارگاه زنگ زده اند و گفته اند دیشب یکدفعه دیدیم آیت اله حائری به کارگاه پل ایزدخواست آمده. سلام و احوالپرسی کردیم، ایشان گفته که: در زرقان سخنرانی داشتم، قدری کلوچه زرقانی بهم دادند، آوردم اینجا با هم با چایی بخوریم. (زرقان تا ایزدخواست!)
بعد تا دیر وقت شب در کارگاهِ پل با بچه ها بوده و کلوچه و چای و نماز و گپ.

به برخی طرح های ایشان در فارس، از جمله طرح فلاحت در فراغت انتقادهایی وارد است. از جمله یادداشت های آقای عبداله شهبازی، مورخ و پژوهشگر ارجمند.

منبع: کانال تلگرام ارزیابی شتابزده، @solseghalam

تاریخ درج مطلب: جمعه، ۱ دی، ۱۳۹۶ ۵:۵۰ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *