خاطره منتشر نشده حبیب احمدزاده از ماجرای زدن دکل دیده بانی عراق در جنگ

سی سال پیش ما مجبور شدیم که یک تانک بدزدیم، چرا؟.
ماجرا از آنجا آغاز شد که بعد از چند سال از شروع جنگ گذشته، خانواده شهدای آبادان در سال پنجم جنگ اجازه پیدا کردند تا به گلزار شهدای این شهر رفت و آمد پیدا کرده و به سرمزار بچه هایشان بروند ولی ناگهان در عصر پنجشنبه ای، این محوطه بشدت زیر اتش قرار گرفته و تعدادی از این خانواده ها زخمی و حتی قبر چند شهید مورد اصابت قرار گرفته و قسمتی از پیکر آنان به بیرون پرتاب شد. ما به عنوان مدافعان در برابر توپخانه های دشمن به بررسی پرداخته و با دکل عظیمی از دشمن در آن سوی رودخانه روبرو شدیم.

دکل

منطقه استحفاظی متعلق به ارتش بود از آنها درخواست عمل کردیم که فرمودند دستورالعملی ندارند، به سپاه آبادان مراجعه کردیم که چند مسئول پرسنلی غیرآگاه بر آن فرمان میراندند و نتیجه ای نگرفتیم، از تیپ هفتاد و دو محرم که در حال انحلال و واگذاری تانکهایش به یگانی دیگر بود تانکی دزدیده و به سروقت دکل دشمن رفتیم ولی بدلیل نداشتن سکوی شلیک کاری نمیتوانستیم بکنیم پس به جهاد فارس مستقر در آبادان مراجعت کردیم مسول جهاد جوانی بود بنام سید محمد صادق دشتی بی درنگ پذیرفت تا زیر دید و تیر حتمی دشمن سکوی شلیکی برایمان بسازد، زیر آتش شدید ساخت ولی کوتاه بود، بادرخواست ما دوباره با لودر به سروقت سکو رفت و این بار بسیار بلندتر و مناسبتر، ولی دیده بان دکل دشمن هم که جانش را در خطر می دید بیکار ننشست و با گلوله توپخانه او رادر پای تپه به شهادت رساند. فردا در کنار سکو خون شهید را دیدیم، من از بالای دودکش خودی دیده بانی کرده و حسین جلی زاده از بالای سکو شلیک و دکل در فاصله بعید چهار کیلومتری با گلوله سوم همراه با دیده بانش مورد هدف قرار گرفته و سرنگون شد. سردار سرلشکر احمد سوداگر بعد از عملیات والفجر هشت مرا خواست و گفت انهدام آن دکل بطور ناخواسته باعث شد که دشمن نتواند تردد نیروهای ایران را در جاده خسروآباد بین آبادان و اروندکنار تحت نظر داشته و پی به نیت ما برای عملیات ما در آن منطقه ببرد. ولی این کار ناشدنی فقط بسبب تهور بی نظیر شهید سید محمد صادق دشتی در زدن آن سکو زیر دید دشمن بود و لاغیر.

شهید سید محمد صادق دشتی

دیروز فرصتی دست داد تا پس از سی سال خانواده شهید را در فیروزاباد فارس پیدا کرده و بر سر مزارش ماجرای واقعی شهادت سید صادق را برای اولین بار برایشان تعریف و از طرف همه مردم ابادان و تمام ان خانواده های شهدا که از فردای ان روز انهدام دکل دشمن راحتتربه سرمزار فرزندانشان رفتند، تندیس طلایی شهید دریاقلی سورانی را خاضعانه به این پدر و مادر تقدیم کنیم.
منبع: صفحه اینستاگرام حبیب احمدزاده

تاریخ درج مطلب: شنبه، ۱ آبان، ۱۳۹۵ ۲:۵۶ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات شهدا و دفاع مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *