در دفاع از شرافت انسانی

دکتر فیروز نادری مدیر اسبق بخش اکتشافات منظومه شمسی اداره ملی هوانوردی و فضایی آمریکا پس از مدیریت در هدایت مریخ‌نورد‌های «روح» و «فرصت» در سال 2004 میلادی و نشاندن آنها روی سطح مریخ، در جمع مدیران و محققان ناسا سخنرانی کرد و به نقل خاطره‌ای پرداخت که تحسین همه حضار را برانگیخت؛ خاطره‌ای درباره کودکی به‌ نام محمد که در جنوب تهران زندگی میکند و دکتر نادری به مناسبت عید‌نوروز هدیه‌ای برایش می‌فرستد.
دکتر نادری با نقل این خاطره بارها و بارها بغض کرد و اشک در چشمهایش حلقه زد. او با بیان لحظه به لحظه این خاطره مورد تشویق مدیران و محققان ناسا قرار گرفت؛ خاطره‌ای زیبا و احساسی که بعدها ویدیوی آن از طریق شبکه‌های اجتماعی در بین ایرانیان و بیشتر مردم جهان دست به دست شد.
دکتر فیروز نادری خاطره‌اش را این‌گونه‌ تعریف می‌کند:
ـ تمامی افتخار در اصل برای شماست؛ برای شمایی که تغییرات زیادی را در زندگی بسیاری از مردم به‌وجود آوردید. طی 10 سال گذشته من این شانس را داشتم که با همکارانم در ناسا به دنبال حیات در کیهان باشیم. اما امشب برای من شبی است که ارزشی معادل و حتی بیشتر از جستجوی حیات در کیهان دارد. من بانوی محترمی را میشناسم که از دوستان عزیزم است و 10 سال است که در شهر لس‌آنجلس زندگی میکند. او با بیماری سرطان دست و پنجه نرم میکند.
این بانوی محترم، بدون نشان‌دادن هیچ ضعفی تصمیم گرفت به افراد نیازمند جنوب شهر تهران کمک کند؛ به افرادی که در حال تحصیل هستند یا کسانی که استعداد زیادی دارند و به‌خاطر فقر والدینشان نمیتوانند تحصیل کنند. این بانو به تدریج کسانی مثل ما را برای سرپرستی و کمک‌به این بچه‌ها دور هم جمع کرد. همین حالا ایشان 200 بچه را سرپرستی میکند و البته من هم سرپرستی یکی از آنها را به‌عهده گرفته‌ام. او نوجوانی 12 ساله و نامش محمد است. نوروز 2 سال قبل، یکی از دوستانم به ایران رفت و من هم به‌مناسبت نوروز تصمیم گرفتم هدیه‌ای برای محمد بفرستم. محمد در پاسخ به هدیه من، عکسی برایم فرستاد. او در عکس یک جفت کفش سیاه براق را به سینه‌اش چسبانده بود و حالتش مثل این بود که کفش را از جانش بیشتر دوست دارد.
متنی را هم با این مضمون برایم نوشته بود که چگونه من الگوی واقعی او هستم. او از من به خاطر سخاوتم تشکر کرده بود. ولی چیزی که در مورد من نمی‌دانست این بود که چون در ناز و نعمت هستم من را سخاوتمند فرض و مرا الگویی برای خودش تصور کرده بود. (دکتر نادری در این لحظه بغض می‌کند و حضار تشویقش می‌کنند) من برای همه اینها تشکر میکنم و شاید روزی محمد بزرگ شود و به جای یک جفت کفش، جایزه نوبل را در دستانش بگیرد. اما اگر هم جایزه نوبل را دریافت نکرد و انسان شریفی شد، به نظر من این شرافت یقیناً از همکاری من با ناسا ارزشمندتر خواهد بود.

منبع: روزنامه اطلاعات، شماره 26760، چهارشنبه 1396/4/14

تاریخ درج مطلب: چهارشنبه، ۱۴ تیر، ۱۳۹۶ ۴:۰۰ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *