روایت ابطحی از فشارها و شایعاتی که منجر به برکناری اش از مسئول دفتری رئیس جمهور شد!

آنچه میخوانید بخشی از گفتگوی محمد علی ابطحی با روزنامه شرق است:

چه شد که با وجود ارتباط دوستانه و تسلطتان بر امور دفتر رئیس‌جمهوری در دوره دوم از این سمت کنار گذاشته شدید؟

دلایل مختلفی داشت. مثلا خود این تغییر و جابه‌جایی مهم بود و باعث نوآوری می‌شد. دلیل دیگر هم فشار‌های سیاسی بود که بر من وارد می‌شد.

تغییر شما را نرنجاند؟

نه، من همیشه موافق تغییر بودم و هستم. در زمان حضورم در دفتر ریاست‌جمهوری حجم کار خیلی زیاد بود. همه فشار‌ها روی من بود، خیلی دوران سختی بود، اصلا نمی‌شد زندگی کرد. من هرگز ناراحت نشدم، چراکه همچنان از دوستان آقای خاتمی بودم و بعد هم معاون پارلمانی رئیس‌جمهور شدم و پس از آن فشارها روی من کمتر می‌شد.

این فشارها چه بودند؟

آن زمان چندتا سایت بودند که علیه چهره‌های اصلاح‌طلب خبر می‌نوشتند. فضاسازی‌هایی که علیه من می‌شد و اکنون هم می‌شود، همه از این داده‌هاست؛ مثلا می‌گویند اعترافات من در دادگاه سال ٨٨ به‌خاطر مسائل شخصی بوده است، درحالی‌که باوجود این‌همه شایعات، من در زمان زندانی‌بودنم در سال ٨٨ یک‌بار هم درباره مسائل شخصی بازجویی نشدم و اتهام اخلاقی هم نداشتم، اما بیرون زندان می‌گفتند که مسائل شخصی داشته و پرونده‌ها را جلویش گذاشتند و او به هرچه آنها خواسته‌اند اعتراف کرده است. آن ایام سایتی بود به نام «گویا آ/ goyaa» که به‌همراه روزنامه‌های تندرو، تیتر زدند، «دختر ابطحی دنبال کلاس رقص»… آن روز که به خانه رفتم دخترم شوکه شده بود و دائم دیالوگ‌هایش با دوستش را که تلفنی با هم صحبت کرده بودند برایم تعریف می‌کرد و سعی داشت برایم توضیح دهد اصل ماجرا چه بوده است و مطلب سایت‌ها و روزنامه‌ها صحبت‌های دوست او بوده است، نه خود او یا اینکه یک مرتبه پخش می‌کردند من در استخر مختلط در خارج از کشور بوده‌ام. یک مورد دیگر این بود که فردی در روزنامه… علیه من ادعا کرد من را با شلوارک کنار ساحل بیروت دیده‌اند. بگذریم که من اصلا دریارفتن را دوست ندارم و در بیشتر از سه‌سالی که بیروت بودم، هرگز به دریا نرفتم. اگر بخواهم دریا بروم هم با عبا و عمامه که نمی‌روم یا عکسی دیگر از من به‌همراه چند روحانی دیگر منتشر شد که در ساحلی بودیم که خانم‌ها با بیکینی حاضر بودند، نکته جالب این عکس فتوشاپی، شلوارک‌پوشیدن ما با عمامه بود (می‌خندد). در این عکس ما لخت بودیم و عمامه بر سر داشتیم…، این موضوعات روی آرامش ما خیلی تأثیر می‌گذاشت. البته الان نگاه جامعه و سبک زندگی جامعه به این موضوع تغییر کرده است، اما این دست موضوعات در آن روزها خیلی اذیت‌کننده بود.

برخورد خانواده‌تان با این موضوعات چگونه بود؟

خوشبختانه من خانواده منسجمی دارم که همواره و باوجود این شایعات همراه و همدلم بوده‌اند. همان سال‌ها خیلی سعی کردند زندگی شخصی من را به‌هم بریزند که نتوانستند.
‌ آنها با این شگرد موفق شدند خانواده برخی دوستان را به هم بریزند و فرزندان را علیه پدرانشان بشورانند، اما در مورد خانواده من نتوانستند و من خدا را از این بابت شکر می‌کنم.

منبع: روزنامه شرق، شماره 2931، 1396/5/17

تاریخ درج مطلب: سه شنبه، ۱۷ مرداد، ۱۳۹۶ ۳:۰۶ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *