روایت احمد توکلی از رقابت با هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری سال 72
- با احترامی که برای سابقه و جایگاه آقای هاشمی قائل بودم، بعد از ثبتنام به دیدار او رفتم. به ایشان گفتم که آقای هاشمی ضمن احترام به پیشکسوتی شما در انقلاب، من با هدف پیروزی وارد عرصه شدهام و با شما رقابت واقعی خواهم کرد، حرفهایم را خواهم زد و نظراتم را بیپردهپوشی بیان خواهم کرد. گفتم میدانید که من منتقد دولت شما هستم و در این رقابت انتقاداتم را نیز خواهم گفت. آقای هاشمی همانطور که در خاطراتش نوشته، آدم سینهتنگی نبود. او اگرچه مشی مرا در روزنامۀ رسالت میدانست و از انتقادات من به سیاستهای اقتصادی دولت بیخبر نبود، اما از نامزدی من استقبال کرد و گفت از این اتفاق خوشحال است.
* ساعت دو ظهر روزی که قرار بود شباش نطق دوم من از تلویزیون پخش شود، آقای محمد هاشمی فکسی به ستاد من فرستاد که در آن نوشته شده بود نطق انتخاباتی شما حاوی مطالب غیرقانونی و خلاف مصالح ملی است و صداسیما از پخش این نطق معذور است….در برابر اقدام غیرقانونی رئیس صداوسیما ابتدا به آقای ناطق نوری رئیس مجلس چهارم متوسل شدم. تلفن کردم و گفتم: آقای ناطق چرا شما از قانون دفاع نمیکنی؟ من که به شما گفته بودم برای بازارگرمی نیامدهام و در رقابت با آقای هاشمی جدی هستم. آقای ناطق به شوخی گفت: شما گفتی اما فکر نمیکردم تا این حد جدی باشی!…آقای اصغر حجازی از بیت رهبری تماس گرفت. موضوع را پرسید و من هم برای ایشان توضیح دادم. گفت گوشی را نگه دار تا توضیحاتت را به آقا بگویم و کسب تکلیف کنم. چند دقیقه بعد آمد و گفت آقا میفرمایند اگر حق را با خودت میدانی محکم بایست. من اگرچه همین انتظار را از رهبر انقلاب داشتم اما دلم قرصتر شد.
* یادم هست روز قبل از انتخابات به مشهد مشرف شده بودم، و وقتی از درِ شیخ بهایی وارد صحن امام رضا شدم، آیتالله آذری قمی را روبهرویم دیدم. ایشان عصایش را بالا آورد و گفت: احمدآقا من به زیارت نیامدهام مگر به این دلیل که دعا کنم آقای هاشمی رئیسجمهور شود و تو شکست بخوری. در جواب آقای آذری فقط خندیدم. متأسفانه در آن دوره تحفظ بیجایی در عمدۀ نیروهای انقلابی وجود داشت که خیلی از اشکالات را به مقامات بالا نمیگفتند. استدلال این بود که دشمن از برخی حرفها سوءاستفاده خواهد کرد و گفتن برخی انتقادات خلاف مصلحت است.
منبع: ماهنامه اندیشه پویا، شماره 36، مرداد 1395