“ما نمی خواهیم شما مسلمان شوید، فقط در عراق بمانید و جماعتتان را نگه دارید!”

حدود پنج سال پیش‌تر، روزی از خلیفه‌گری کَلدانی-کاتولیک‌های تهران با دفترم در دانشکده روابط بین‌الملل وزارت خارجه تماس گرفتند و گفتند که آقای پاتریارک ایمانوئل دِلّی مایلند به دیدن بیایند. ساعتی بعد ایشان به همراه چهار اسقف عراقی دیگر به دانشکده آمدند. با آنکه ایام ماه رمضان بود، امّا ملاقات به طول انجامید و مطالب مختلفی مورد گفتگو قرار گرفت.
بهتر است نکاتی را به اختصار درباره کلدانی-کاتولیک‌ها عرض کنم. اینان در اصل، همان سُریانی‌های قدیم هستند که کلیسایشان به «کلیسای فارس» معروف بود. در قرن هفدهم بخشی از آنان به ترغیب مبلغین کاتولیک، رهبری پاپ را پذیرفتند و به نوعی کاتولیک شدند. مرکز این کلیسا که پیروانش به لحاظ تاریخی در ایران، عراق، هند و برخی دیگر از نقاط خاورمیانه پراکنده‌اند، بغداد است و از همین رو پاتریارکِ آن‌ها هم در این شهر مستقر است. ارتباط من با آن‌ها به ایام سفارتم در واتیکان برمی‌گردد. در آن ایام، پاتریارکِ آن‌ها بیداوید نام داشت که رابطه نزدیکی با وی داشتم و هر زمان که به رُم می‌آمد با یکدیگر ملاقات می‌کردیم. او را به ایران دعوت کردم و این سفر انجام شد و از آن پس، احساسات مثبتی نسبت به ایران یافت و در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌هایش در اروپا که فراوان هم بود، پیوسته با احترام از ایران نام می‌برد. ایشان کمی پس از سقوط صدام، در لبنان فوت کرد. جانشین وی آقای ایمانوئل دِلّی شد که ایشان هم مدتی پیش درگذشت.
به هر حال، آقای دِلّی خاطره اولین ملاقاتش را با آیت‌الله سیستانی نقل کرد و گفت که در مدت سی‌و‌پنج دقیقه‌ای که خدمت ایشان بودیم، ایشان به صورت دو‌زانو و بدون کمترین حرکتی بر زمین نشسته بودند، در حالیکه من هفده بار این‌پا‌و‌آن‌پا شدم. نکته مهم این بود که او گفت که آیت‌الله سیستانی به ما گفتند ما نمی‌خواهیم شما مسلمان شوید، شما مسیحی بمانید و از جماعت خود‌تان بخواهید که در عراق بمانند و آن را ترک نکنند و ما هم هر کمکی که بتوانیم ارائه خواهیم داد و دریغ نخواهیم کرد.
کسی می‌تواند چنین بگوید و موضع بگیرد که گذشته از آشنایی عمیق با واقعیت جامعه و تاریخ کشوری چون عراق مطمئن باشد که دیدگاهش در انطباق با موازین دینی است. بدین معنی که با «حجیت شرعی» سخن می‌گوید و نه آنکه از سرِ تفنُّنِ تجدُّدخواهانه و متساهلانه باشد.
البته آقای دِلّی از دولت نوری‌مالکی هم فراوان تمجید کرد. در آن ایام انفجارهایی در کلیساهای آنان رخ داده و دولت عراق کمک‌های فراوانی به آن‌ها کرده بود. او حتی گفت که اگر قدرت در عراق در دست خودمان هم می‌بود ما نمی‌توانستیم بیش از آن مقداری که دولت مالکی به ما کمک کرد، به خود کمک کنیم.

راوی: حجت الاسلام محمد مسجد جامعی

منبع: در گفتگو با شفقنا

تاریخ درج مطلب: سه شنبه، ۱۷ مرداد، ۱۳۹۶ ۸:۱۹ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *