مدیران بی‌تقوا، سیمان خالی نمی‌کردند!

تا می‌گفتند یک تریلی سیمان آمد، همه نیروها می‌رفتند برای خالی کردن سیمان‌ها. من که قدری هیکلی بودم هر بار دو کیسه را روی دوشم می‌گذاشتم و حمل می‌کردم و بقیه یک کیسه. بعد به شوخی می‌گفتم: پسر! من در هر باری که می‌روم دو کیسه می‌برم، شما باید کمی بجنبید تا اینکه وقتی من چهار کیسه را می‌برم شما سه کیسه را ببرید.
فضای صداقت و یکرنگی در جهاد سازندگی باعث می‌شد که نیروها پای همه جور کاری باشند. مثلا اینکه کارگر بگیری و سیمان خالی کنی نداشتیم. در فرهنگ جهاد اگر سیمان می‌آمد ما باید خودمان بار را خالی می‌کردیم. مدیر تشکیلات هم خودش باید حضور داشت. اگر حضور نداشت آن موقع می‌گفتند که او تقوا ندارد. و این نقطه ضعف آن مدیر محسوب می شد.
حتی کارگر گرفتن هم بد بود. یعنی چه کارگر بگیر و پول بده تا سیمان ببرد. نباید خرج اضافی برای مجموعه تحمیل می شد. شما اگر کل جهاد را بگردید می‌بینید که اکثر جهادی ها سیمان حمل کرده‌اند و جالب این است که همه به این کار افتخار می‌‍کنند. من از کسی نشنیده‌ام که بگوید ما را حمال کرده بودند. این روحیه در جهاد یک رکن بزرگی بود. معیار و سنجش و ترازویی بود که به وسیله آن بگویند که این مدیر، مدیر است یا نیست. حتما باید مدیر سیمان حمل می‌کرد….

منبع: برشی از خاطرات آقای حسین مردانلو از دوران مسئولیت در جهادسازندگی هوراند، پروژه تاریخ شفاهی جهاد سازندگی آذربایجان‌شرقی، کانال تاریخ شفاهی @azarhistory

تاریخ درج مطلب: سه شنبه، ۲۸ شهریور، ۱۳۹۶ ۴:۱۷ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات شهدا و دفاع مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *