قصه نسل کشی در منا؛ گزارش نیویورک تایمز از فاجعه منا

در روز سانحه، آقای صدیقی همراه گروهی متشّکل از برادر خانم، همسر برادر خانم و چند تن از دوستانشان حرکت می‌کرد. ناگهان نگهبانان با بستن مسیر، جلوی حرکت جمعیت را گرفتند. صدیقی می‌گوید به اطراف نگاه کردیم، مسیر دیگری را دیدیم و تصمیم گرفتیم از آنجا به حرکت خود ادامه دهیم. در واقع مسیر پیش‌بینی‌شده برای گروه آنها خیابان ۵۱۱ بود، اما چون این خیابان مسدود شده بود، گروه آنها وارد خیابان ۴۰۶ شد که آن هم به خیابان ۲۰۴ منتهی می‌شد. کم‌کم مسیر عبور آنها باریک‌تر می‌شد. صدیقی از همراهان خود عقب افتاد. با اضافه شدن جمعیت احساس می‌کرد فشار جمعیت هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شود. صدیقی می‌دید که جلوتر عدّه‌ای از حجاج از فنس‌های بلند دو طرف خیابان بالا می‌روند؛ گویا از چیزی فرار می‌کردند. سانحه نزدیک تقاطع خیابان ۲۰۴ و ۲۲۳ رخ داد. از عقب او را هل می‌دادند، دو یا سه بار به زمین افتاد و گروه را گم کرد. از هر جهت بدن حاجیان دیگر به بدن او فشرده می‌شد. تنها با حرکت جمعیت قادر بود حرکت کند. در چنین فجایعی قربانیان چندان در اثر زیر پا ماندن کشته نمی‌شوند، بلکه در اثر فشارهای شدیدی می‌میرند که قدرت دارند فنس‌های فولادی را نیز خم کنند. عامل اصلی کشته شدن افراد در چنین سوانحی خفگی است…

فاجعه منا در نیویورک تایمز
صدیقی دو ساعت تمام شاهد حرکت آهستۀ پلیس به سمتی بود که خودش ایستاده بود. آنها مشغول کمک رساندن به آسیب‌دیدگان بودند. وقتی بالاخره یکی از مأمورین پلیس به او رسید، گفت به اعمال حجّ خود ادامه دهد. صدیقی گریه‌کنان تلاش کرد پیکرهای بی‌جان کشته‌شدگان را پشت سر بگذارد و به پل جمرات برسد. توانایی جهت‌یابی خود را از دست داده بود و با گم کردن دمپایی‌هایش در فشار جمعیت، کف پاهایش روی زمین داغ می‌سوخت. اما بالاخره موفق شد مناسک جمرات را به پایان برساند.
وقتی به خیمه رسید، فهمید که برادرخانم و همسر برادر خانم‌اش هنوز نیامده‌اند. آن شب هیچ خبری از آنها نشد. در چهار روز آتی صدیقی در فواصل انجام مناسک پایانی حج، ساعت‌ها در گرما به بیمارستان‌ها و درمانگاه‌ها سر می‌زد، اما خبری از آنها نمی‌یافت. او معترضانه می‌گوید مقامات سعودی مکان متمرکزی را برای کمک به افرادی که در جستجوی عزیزانشان بودند تدارک ندیده بودند. به همین خاطر او مجبور بود هر روز به همه‌جا سر بزند. لذا پرواز برگشت خود را کنسل کرد و همراه با خانوادۀ برادرهمسرش به جستجو ادامه داد. مراسم حج تمام شد، آنها هر روز به جستجو ادامه می‌دادند، اما جز شایعات و اطلاعات غلط چیزی عایدشان نمی‌شد…

images-1
بالاخره چند هفته پس از سانحه، اجساد بستگان همسر صدیقی شناسایی و در منا دفن شد…
نویسنده: سارا المختار و درک واتکینز
منبع: کانال رسمی تلگرام فرید مدرسی @faridmod

تاریخ درج مطلب: یکشنبه، ۲۱ شهریور، ۱۳۹۵ ۱:۳۷ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات اجتماعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *