وقتی هاشمی رفسنجانی اعضای طیفهای سیاسی شورای شهر سوم را دورهم جمع کرد!
من اوایل کار [شورای شهر سوم] خیلی نگران بودم، چون سابقه همکاری با دوستان طیف مقابل را نداشتم. اصلا نمیشناختمشان و بهشدت نگران این موضوع بودم که نکند ما دوباره به راه شورای اول برویم. در جلسات اول هم اتفاقاتی افتاد که حس کردم برخی شمشیر را از رو بستهاند. چون اسمم دانشجوست، تا لب باز میکنم، با شمشیر باید زده شوم. حسب همین نگرانی با دفتر مرحوم رفسنجانی که خدا او را بیامرزد تماس گرفتم و درخواست ملاقات کردم. رفتم نگرانیهایم را با ایشان در میان گذاشتم، ایشان قبول کردند که جلسه مشترکی گذاشته شود. من هم درخواست کردم از دوستانم، خانم ابتکار، آقای نجفی و مسجدجامعی و فکر کنم آقای ساعی و یکی، دو نفر دیگر که برویم نزد آقای هاشمیرفسنجانی که دوستان هم برایشان عجیب بود که من هماهنگ کرده بودم. کاملا در ذهنم هست که فرمایشهای آقای هاشمی حول این محور بود که درست است که نگاهتان با هم فرق دارد، اما دور آن میز نشستهاید، با هم همکاری کنید و وارد وادیهایی که حساسیتهای طیف مقابل را برمیانگیزد تا جایی که میشود نشوید، مگر اینکه منافع مردم حکم کند. آن جلسه خیلی اثر گذاشت و بعد از آن بسیار پیش آمد که من موضوعاتی را مطرح میکردم که آنها دفاع میکردند یا آنها موضوعی را طرح میکردند، من دفاع میکردم. تجربه خیلی شیرینی بود. من الان اگر بخواهم از دوستانم اسم ببرم، کسانی که احساس نزدیکی و رفاقت به آنها دارم، حتما برخی از آنها همین کسانی هستند که اسم بردم. قبل از آن من فکر نمیکردم که طیفهای مختلف بتوانند همکاری کنند.
راوی: خسرو دانشجو
منبع: در گفتگو با روزنامه شرق، شماره 2947، 1396/6/5