گفتگو با یک فرمانده امنیتی داعش!

هادی معصومی زارع، محقق امور منطقه و جنگ داعش نوشت: صحبت می کنیم با احمد. همان فرمانده امنیتی داعش. می گوید اهل شرقاط هستم و سه ماه است داخل داعش شده ام و شغلم پخش کپسول گاز بوده.
طبق معمول ما هم ساده. اصلا تقریبا تمامی داعشی هایی که دیدم (به جز تک و توکی) می گویند راننده بودند یا کپسول پخش کن یا خادم مسجد. و الخ. اصلا مُقاتل و رزمنده بینشان نیست. اگر کسی هم اعتراف به مبارز بودن می کند، می گوید عملا توفیق حضور در جبهه و خط مقدم نداشته ام و از این حرف ها دیگر.
چیز جدیدی دستگیرم نمی شود. گلوله از پشت به کتف اش اصابت کرده و خارج شده به دهانش اصابت کرده است.
عمل جراحی انجام داده اند و پلاتین گذاشته اند در داخل دهانش.
به سختی حرف می زند. اما برخی حرف هایش قابل فهم است. الباقی را می نویسد.
می گوید غلط کردم. پشیمانم. توبه کردم. می خواهم بچه هایم را ببینم.
پانزده ماه است ندیدمشان.
وقتی می گوید پانزده ماه یعنی قبل از این دوره، عضو داعش بوده است. و بالطع از روزی که عملیات شرقاط در تیرماه گذشته آغاز شده است، وی مجبور به فرار به مکحول شده است و تا چند روز پیش به ناچار در آن جا محاصره بوده است. پس ادعای سه ماه منطقا کذب است. هزاران جوان از زمان سقوط شرقاط از حویجه خودشان را به کرکوک رسانده و از آن جا به بغداد آمده اند. بالطبع جوانان غیرداعشی منظورم است. آن کسی که بیگناه است.

پ.ن: دارم دچار فرسایش روحی می شوم دیگر. بهتر است زودتر برگردم. من هم پدر هستم و تنها بیست روز است که شیاطین ثلاثه (محمد ارمیا، احمدرضا و محمد هانی) را ندیده ام.
حال احمد را خوب می فهمم.
هیچ وقت این قسمت از جنگ را دوست نداشته ام. حتی برای داعش.

منبع: کانال تلگرام منبثات، @MasoumiNotes

تاریخ درج مطلب: چهارشنبه، ۳ آبان، ۱۳۹۶ ۴:۱۵ ق.ظ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *