اول بروید در خلوت؛ کجای دنیا دستور داده بالای منبر آبروی کسی را ببرند؟!

یکی از وعاظ معروف مشهد در دهه عاشورا در بالای منبر نسبت به استاندار که در آن زمان والی نامیده می شد مطالبی گفته و بر او حمله هایی کرده بود او راگرفتند و تبعیدش کردند و بعد از دو ماهی که در تبعید بسر برد با وساطت آقایان علمای دینی مشهد به مشهد باز گشت و از درآمد دو ماهه محرم و صفر محروم گردید. شبی پدرم و من همان واعظ محترم معروف در خانه یکی از تجار متدین مشهد مهمان بودیم و جز ما سه نفر و صاحبخانه کسی دیگر نبود. مرحوم پدرم به آن آقای واعظ، البته خیلی ملایم و مودب، گفت که شما چرا در بالای منبر به نام از اشخاص بد می گویید؟
گفت: برای نهی از منکر.
مرحوم پدرم گفت: در کجای دنیا این دستور داده شده که در بالای منبر کسی را به نام بد بگویید نسبت به امری که صحت آن به ثبوت نرسیده و به جای آنکه منبر محل ارشاد و تربیت مردم شود محل اغراض گوناگون گردد و اگر شخص نامبرده فرضا مرتکب چنان عمل یا اعمالی گشته باشد همین که در بالای منبر آبرویش برده شد به جای آنکه از عمل خود دست بردارد بیشتر در مقام مقاومت و لجاج و ستیز بر آید و خلاف منظور گوینده که می خواهد نهی از منکر کند حاصل شود؟ پس از آن گفت: کسی که حاکم ولایت می شود اشخاص مختلفی از او توقعاتی دارند و منافع دنیوی در کار است و هر گاه به منافع آنها زیانی برسد یا توقعات آنان بر آورده نشود بر آن می شوند که به او نسبتهایی بدهند و به امثال شما آقایان بگویند و از این راه از او انتقام بکشند. خیلی محتمل است که او هم آدم خوبی نباشد و سیئاتی داشته باشد اما اینها هم که این سخنان را به کسی نسبت می دهند آدمهای عادلی نیستند و از کجا معلوم که آنچه می گویند صحیح باشد. گفت: آخر همه می گویند.
مرحوم پدرم گفت: مگر آنچه همه می گویند صحیح است و حجت است؟ مردم همه می گویند که سنگ به زیارت می آید آیا شما خودتان دیده اید که سنگی بی آنکه مردم او را بغلطانند خودش بغلطد و به زیارت بیاید؟ یک نفر آدم چیزی به دروغ می گوید و در دهان مردم می اندازد، مردم همگی آن را بازگو می کنند. شما هر گاه خودتان چیزی را دیدید یا دو شاهد عادل نزد شما شهادت دادند در آن صورت قبول کنید و اگر امری اینچنین ثابت شد اول بروید در خلوت، فاعل منکر را ملاقات کنید و دوستانه نصیحت کنید و اگر نپذیرفت بعدا ببینید شرایطش تا چه اندازه ای برای شما موجود است که به نحو دیگر جلو آن منکر را بگیرید. آنگاه گفت: باید متوجه بود که گاهی هوای نفس و بعضی خیالات که آدم می خواهد جمعیت پای منبرش فرضا زیاد شود، آدمی را وادار به گفتن این گونه مطالب می کند و مطلب را بر خود شخص مشتبه می گرداند که خودش خیال می کند از باب نهی از منکر می گوید در حالی که ممکن است کاری که خودش می کند جزو منکرات باشد.

راوی: حسینعلی راشد

منبعفضیلتهای فراموش شده، حسینعلی راشد، انتشارات اطلاعات، چاپ ۴۸، ۱۳۹۵، صص 142-143

تاریخ درج مطلب: جمعه، ۲۱ مهر، ۱۳۹۶ ۶:۳۲ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات مذهبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *