روایت رحیم پور ازغدی از عملیات کربلای 4

رحیم پور ازغدی در نشستی با موضوع «فقه و علوم اجتماعی» در جمع دانشجویان دانشگاه تهران، در پاسخ به سوال دانشجویی درباره عملیات کربلای 4 اینگونه گفت:

آقای رضایی که منظور خود را توضیح داد و اما توقف کربلای ۴، نتیجه خیانت منافقین و ماهواره‌های آمریکا و… بود. در کربلای ۴ من از نزدیک شاهد ماجرا بودم.
در کنار غواص‌ها از جاده شهید صبوری در جبهه جزیره بوارین مجروح شدم. برادرم و بیش از ده نفر از دوستان صمیمی بنده که همه غواص بودند و همان شب شهید ومفقود شدند، اولاً تقریباً هیچیک در فکر بازگشت و در انتظار پیروزی حتمی نبودند.
اخوی من، حمید که تنها ۱۸ سالش بود، هنگام وداع کنار آب با لباس غواصی با آرامش و یقین به من گفت که این محور، فوق‌العاده سخت است و ما حتماً شهید می‌شویم ولی خط را انشاالله می‌شکنیم.
ثانیاً این گفتگو ساعت‌ها قبل از شروع عملیات و کشف لو رفتن آن بود. هنوز صبح نشده این دسته غواص شهید شدند و پیکرشان سال‌ها بعد برگشت. من در بیمارستان بودم و به یاد می‌آورم زیرپیراهن را که درآوردم، پوست بدن من از شانه تا کمر، جدا شد.
البته دوباره از بیمارستان به خط برگشتم. چند روز بعد که حال بنده خراب و در بیمارستان بستری شده‌بودم از آقای قالیباف که فرمانده لشکر بود _ و برادر خود ایشان هم غواص کربلای ۴، شهید و مفقود شده بود_ پرسیدم خبر شهادت اخوی‌ام را به پدرومادر بدهم یا خیر؟ ایشان گفتند نه، صبر می‌کنیم. احتمالاً در بوارین عملیات داریم و معلوم می‌شود که چه کسانی شهید و چه کسانی مفقود شده‌اند. ضمناً تعداد شهدا چند صد نفر بود نه چند هزار نفر.

تاریخ درج مطلب: دوشنبه، ۱۰ دی، ۱۳۹۷ ۱:۴۱ ب.ظ

دسته بندی: خاطرات شهدا و دفاع مقدس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *