قاضی زرگر و حکم مرتضوی

احمد زیدآبادی: قاضی زرگر را به عمرم ندیدم. با این حال او قاضی تجدید نظر پروندۀ اولم در سال 79 بود. گفته می‌شد همۀ احکام را تأیید می‌کند و به قاضی “تأیید نظر” معروف است، اما حکم مرا به طور غیر منتظره‌ای کاهش داد.
پیش از آن، سعید مرتضوی قاضی بدوی پرونده‌ام، اصرار کرده بود که تجدیدنظرخواهی نکنم زیرا کمترین اثری ندارد و به قول خودش “یَک تا غاز” نمی‌ارزد! او برای اثبات حرفش، قسم خورد که تا آن روز هیچکدام از احکامش در دادگاه تجدیدنظر نقض نشده است و از آن پس هم نخواهد شد.
به او گفتم، به جهنم که نقض نشود! اما من می‌خواهم درخواست تجدیدنظر دهم. برغم این، مرتضوی از هر ترفندی استفاده کرد تا فرصت تجدیدنظرخواهی بگذرد. در آخرین روز از فرصت 20 روزه، متن تجدیدنظرخواهی را به دفترش بردم. گفت باید وکیلت هم همراهت باشد، برو شنبه بیا! گفتم شنبه که وقت می‌گذرد. گفت؛ من بهت قول می‌دهم که روز شنبه درخواست تجدیدنظرت را ثبت کنم. گفتم؛ یعنی فکر کردی من به قول تو اندازۀ ارزنی اعتماد دارم؟ یا الان ثبت کن یا می‌روم سرپیچی‌ات از قانون را رسانه‌ای می‌کنم! ابتدا خندید و بعد ناگهان اخم کرد و نهایتاً درخواست تجدیدنظر را ثبت کرد.
در آن دوره دکتر امیر حسین‌آبادی وکیل من بود. به او گفتم، اجازه بدهید لایحۀ تجدیدنظر خواهی را خودم به زبانی عامیانه و متعارف بنویسم. پرسید چرا؟ گفتم، چون شما وکلا مرتب به ماده و تبصره و این قانون و آن قانون استناد می‌کنید و برخی قضات هم نه فقط حوصلۀ خواندن آنها را ندارند بلکه با این تصور که وکیل خواسته دانشش را به رخ آنها بکشد، لج می‌کنند و مفاد دفاعیه را نادیده می‌گیرند.
دکتر حسین‌آبادی پذیرفت و بنابراین من خودم قصۀ بازداشت و اتهاماتِ بی‌شمارم را به زبانی ساده و رسا در سه برگ نوشتم و در آخر آن چون از همۀ حقوق اجتماعی از جمله هر نوع فعالیت مطبوعاتی نیز به مدت پنج سال محروم شده بودم، از قاضی پرسیدم، با این وضع من برای امرار معاش باید باربری پیشه کنم؟
در هر صورت قاضی زرگر از 23 ماه حکم زندان، شش ماه آن را که مربوط به اتهام “تحریک مردم به آشوب” بود نقض کرد و حکم چهار ماه زندان به دلیل “توهین به رئیس زندان اوین” را به پنجاه هزار تومان جریمه تقلیل داد. او در عین حال، حکم محرومیت کاملِ اجتماعی مرا به ممنوعیت از سخنرانی در مجامع عمومی و مصاحبه با رسانه‌های داخلی و خارجی تبدیل کرد.
با این همه، او در متن حکم تجدیدنظر خود مرا به “تبلیغ افسارگسیخته علیه نظام” متهم کرده و به قاضی دادگاه بدوی یعنی مرتضوی خرده گرفته بود که چرا در این مورد حکم شدیدتری صادر نکرده است!
در هر صورت، گویا تنها موردی که حکم مرتضوی در دادگاه تجدید نظر تا آن زمان به طور نسبی نقض شد، همین حکم من بود که علتش هم به نظر خودم، همان لایجۀ دفاعیۀ عامیانه بود.

تاریخ درج مطلب: سه شنبه، ۲۳ شهریور، ۱۴۰۰ ۹:۱۰ ق.ظ

دسته بندی: خاطرات سیاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *